موج مثبت

شاید خیلی علاقه ای به خواندن این مطلب نداشته باشید.

" وه چه بی رنگ و بی نشان که منم          کی ببینم مرا چنان که منم؟ "

نقاش بیست لوح از او کشید اما باز که می نگریست صورتی تازه از او جلوه می کرد و نقشی دیگر.

در اینجا هیچ معجزه ای رخ نداد، فرشته ای نازل نشد فقط ذهنیت شخص دائما تصویر جدیدی از مولوی می ساخت.

اعتقاد دارم اوقاتی وجود دارد که متافیزیکی، ماورائی، چیز دیگری بر انسان حاکم می شود و او را از عالم دیگر می کند. مباهله محمد(ص)هم از همین نوع است؛ هیچ صاعقه ای، رعد و برقی، طوفانی ... هیچی ! همین هم هست که در جنگ خندق سیصد هزار فرشته در دید کافران، آنها را فراری می دهد. حتی عاشق شدن هم از این دست است.

جالب این که برای خودم اتفاق افتاده است که وقتی دروغ شنیده ام فهمیده ام یا بارها ( مخصوصا این اواخر)  خطوری در دلم گذشته و به لحظه ای اتفاق افتاده است.

عجیب تر این که گاهی اوقات همه دپرس هستند یا برعکس همه پرنشاط و طراوتند.

این همه موج ماورایی مثبت و منفی از کجا می آیند؟ 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ناهید چهارشنبه 7 اردیبهشت 1384 ساعت 10:15 ق.ظ http://knahid.blogfa.com

خوب برای من جالبه که ذهنم را در لابلای نوشته ی دیگری به روشنی ببینم. همین حالت برای من بارها اتفاق افتاده. چیزی که فکر کرده ام به انجام رسیده (حالا نه خیلی نزدیک) حرفی که شنیده ام به عینه شاهد نادرست بودن و دروغ بودن آن بی آنکه کنکاشی کرده باشم بوده ام و همه اینها را مدیون موج مثبتی می دانم که در درون انسان های مثبت نگر نهفته است. این که بتوانم به اندیشه انسانهای نزدیکم پی ببرم از باور غلط و درست آنها ، از گفته های واهی یا واقعی آنها، از همه آنچه که با من در ارتباطند مطلع می شوم و گاهی از این همه فهمیدن زیاد، دردم می گیرد . و چه تنها هستم من که اگر کمتر می فهمیدم این گونه نبود.به یاد این شعر افتادم
دیوانه باش تا غمت دیگران خورند
عاقل مباش که غم دیگران خوری


شاید از سر شیطنت اسمش را ٌ حس هفتم ٌ گذاشته ام ولی عجیب است که چه سریع می توان از نهفته های انسان های منفی و مثبت می توان پرده برداشت و او بی اطلاع از این همه دانسته باز می بافد و باز می دوزد و باز می گوید و من ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد