باید یادآور شوم که مطلب قبلی الزاما به معنای تایید هاشمی و یا حتی شرکت در انتخابات نیست. همانگونه که در مجلس هفتم علیرغم ارادت خاص و علم به توانایی یکی از کاندیداها، مهری بر شناسنامه ام ننشست.
قصه تازه ای هم نیست و ما در این 27 سال در هر انتخابات یک رفراندم (کافی ست نگاهی به برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی بیندازیم که با ماجرای هسته ای نور علی نور شده است) برگزار کرده ایم و با رای مشتهای خونین محکمی به دیوار کوبیده ایم.
هنوز هم آرا خاموش به میدان نیامده اند و هیچ چراغ روشنی هم دیده نمی شود که این وضعیت مبهم را بر طرف کند؛ به نظر من هیچکدام از کاندیداها دارای صلاحیت رای گرفتن نیستند جز هاشمی که آنهم منوط به افرادی است که او به میدان کار خود خواهد آورد.
كاش لايق آن بودم ، كه در وصف حضرت خيام چيزی بگويم ، يا بنويسم. ولی آنانكه به درستی شخصيت اين اديب برجسته و ممتاز را لمس كرده اند و حقيقت خيام و آن ديوار باريكتر از موی بين واقعيت و خيال را ، در اشعار اين آزاد مرد ادبيات ايران تميز داده اند ، خود بهتر ميدانند كه خاموشی ، در برابر شخصيت آن بزرگوار تنها سلاح ممكن ميباشد.
خيام اگر چه كم سروده است ولی به جرأت می توان گفت آنچه كه سروده است ، در نوع خود بی نظير است.
http://www.mehrpix.blogsky.com
آقا مجید، تو که اهل یکی به نعل دو تا به میخ نبودی! من که از این نوشته شما نتوانستم بفهمم شما چه نسبتی بین خود و این ماجرا (انتخابات و هاشمی) تعریف کرده اید. خواننده :
http://mag.gooya.com/politics/archives/029281.php
اگر همه نعمت های این عالم را به من بدهند ، تاج از فرق فلک بردارم و تا ابد آن تاج را بر سر داشته باشم و همه چیز و همه نعمت های عالم را به من بدهند ؛ من می گویم :
بر تو ارزانی که ما را خوش تر است لذت یک لحظه مادر داشتن...
http://mehrpix.blogsky.com/?postid=9