دکتر مجید میرزاوزیری یا د.م.م

نمی دانم تا به حال در زندگی با آدم های نازنین برخورد کرده ای یا نه . اصلا معنای نازنین بودن یک نفر را می دانی یا نه؟

 

       یک عدد د.م.م

      

مجید میرزا وزیری دکترای .. علوم ریاضی است با 32 33 سال سن . از آن آدمهایی که نازنینی را در چشم من به خود کشیده است . کلا اینجور آدمها خیلی کم ، خیلی کم سر راهت قرار می گیرند . در کنار او بودن یک جور آسایش و آرامش در زیر پوستت جاری می کند ، تخدیر می شوی ، حس سبکی می کنی و...

       ما آدمها با هم خیلی فرق می کنیم . حتی من و تو هم با هم خیلی فرق می کنیم . معمولا سوای رابطه های مختلف دوستی و خویشاوندی که داریم در پسا پرده ذهنمان به این فکر می کنیم که مثلا این دوست من به چه درد من می خورد یا همسر من چه فایده ای برای من دارد . اما شاید در این مورد به خصوص شاید همان حس آرامشی که خلیان می کند فایده علاقه ات به او باشد .

       بعضی وقتها بعضی آدمها تنها با یک برخورد می توانند تو را جذب کنند . اصلا شخصیتش تو را می بلعد؛ قورت می دهد . فکر می کنم مجید میرزاوزیری حتی اگر دکتـــــرا هم نداشت باز هم مهربانی اش و خنده های صمیمی اش(از آنهایی که روی گونه ها چال می افتد!) و خلاصه خیلی جاذبه های دیگرش را داشت . آخر می دانی ، شخصیت افراد هیچ وقت به هیچ چیز بستگی ندارد . منش آدمهاست که شخصیتشان را می سازد یعنی دیگر عدم ارائه بلیت نشانه عدم شخصیت نیست ، یعنی کت و شلوار یا ادکلنی که می زنی یا حتی مرسدس بنز نوک مدادی که سوار می شوی از اجزا شخصیتت حساب نمی شوند ، ثروت آدم شخصیت نمی خرد . حتی علم . بله سواد تو هم معیار شخصیتت نیست . لازم هست اما کافی نیست .

       اسم مجید میرزا وزیری را می توان همینطوری نوشت به همین سادگی ، بدون همه درجات و عناوینی که او دارد . دقیقا مثل خودش . جذابیت این موضوع در جایی به اوج خود می رسد که از بین همه تعلقات معمولی که ما آدمها از قبیل پول و مقام و ... داریم ؛ فقط و فقط پسرش ( کامیار ) اهمیت زندگی اوست .

یاد آن جلمه شازده کوچولو می افتم که :

ما آدمها پُریم از این تضادها !!!

 

پ.ن۱: البته این متن در جهت تشویش اذهان عمومی که توسط این شروع شده است و ادامه خواهد داشت.... (متن در سال ۱۳۸۳) نوشته شده است.

پ.ن۲: ما همچون کاسه ایم بر سر آب. رفتن کاسه به حکم کاسه نیست؛ به حکم آب است الا آنکه بعضی می دانند و بعضی نمی دانند. فیه ما فیه

نظرات 21 + ارسال نظر
... جمعه 12 خرداد 1385 ساعت 07:31 ب.ظ

این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این
خضر است و الیاس این مگر یا آب حیوان است این

کس می نداند حرف تو....

عقل را بیگانه کردی عاقبت چرا؟؟؟؟؟؟؟؟

۶۶۶ جمعه 12 خرداد 1385 ساعت 11:53 ب.ظ

دوست خوبم ممنون بابت نظرت راجع به وبلاگم . وبلاگت را خوندم و خوشحالم که می بینم هنوز آدمهایی هستن که لباس تنشون از قیمت وجودشون بیشتر نیست !

بهرنگ شنبه 13 خرداد 1385 ساعت 12:26 ق.ظ http://sssilence.persianblog.com

سلام
مطلب جالب و حقیقتی نوشته‌اید
منهم چند باری توفیق حضور در کلاسهای ایشان را در زمان دانشگاه داشته‌ام...
پیرامون ایشان مطلبی هم در
http://sssilence.persianblog.com/1384_10_10_sssilence_archive.html#4481437
است ...
با آرزوی موفقیت برای شما و وبلاگ‌تان...

مجید البته نه از نوع رخصت شنبه 13 خرداد 1385 ساعت 11:47 ق.ظ

مجید جان شرمنده کردی. اینجوری آدم وسوسه میشه بره کاندید ماندید بشه! وقتی اینا رو خوندم گفتم این یارو مجید میرزاوزیری عجب آدم باحالیه! بعد جو منو گرفت و باورم شد. تو هیچ وقت توی بلاگت از این جور دروغ‌های شاخدار نمی‌نوشتی. خلاصه مخلصیم...

محسن شنبه 13 خرداد 1385 ساعت 11:58 ق.ظ http://sharrang.blogfa.com

سلام. ممنون. به امید دیدار در هوایی آزادتر.

یاسر چهارشنبه 17 خرداد 1385 ساعت 04:40 ق.ظ http://mirdamadi.debsh.com

آقا من بسیار علاقه مندم که دکتر وزیری را ببینم. ایشان لطف کردند و ایمیل محبت آمیزی هم به من باری زدند. من یکی از رمان های ایشان را به نام بازگشت به منزل اخر خوانده ام و وصف ایشان را هم از بسیاری شنیده ام. ما را وصل کن. ضمنا ایشان علائق مرتبط با فلسفه دین هم دارند؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 17 خرداد 1385 ساعت 03:03 ب.ظ

عجیبه ، خیلی دلم گرفت .

آخه من خیلی مدیونشم . یه چند وقتی بود یادم رفته بود دلم میخواست مثل اون باشم.

آخه بیشتر از اونیکه آقای دکتر بدونه مدیونشم ، همین رفتار و منشش باعث شد من تو زندگیم تا این جایی که هستم برسم.

وحید چهارشنبه 17 خرداد 1385 ساعت 05:43 ب.ظ

سلام
سعادتی است در کنار اینجور انسانها بودن.
.
.
.
دوست داشتم پاسخی برای کامنت قبیلم می دیدم، برادر

سیا کله سه‌شنبه 23 مرداد 1386 ساعت 02:52 ق.ظ http://aaraamesh.blogfa.com/

من که دربست مخلث استادمم!!!

سیا کله سه‌شنبه 23 مرداد 1386 ساعت 02:53 ق.ظ http://aaraamesh.blogfa.com/

یا مخلس...
..
..
..
..
و یا شاید هم مخلص!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بی نام شنبه 24 شهریور 1386 ساعت 05:10 ق.ظ

ای کاش ! این آدمی که اینقدر ازش تعریف کردی گاهی وقتا اینقدر زود پیش داوری نمی کرد. در کل یه جورایی شخصیت استادی نداره چون عادت داره همیشه با لمپنای کلاس دهن به دهن بذاره و این وسط بوده وقتایی که بعضی از بچه های بی آزاره کلاس رو مسخره کرده و حس با نمک بودن هم بهش دست داده و همیشه هم عقده داشته اثبات کنه که زرنگه .کی استادایی مثل وحیدیان و رجب زاده و... اینجوری رفتار کردن؟؟ راستش اسمم رو هم ننوشتم چون می دونم اگه ببینه حتما جبران می کنه. البته نباید از حق گذشت که با همه ی این تفاسیر از مصلحیان بهتره!!

غریب چهارشنبه 22 اسفند 1386 ساعت 12:00 ق.ظ

این کیستین این کیستین
این یوسف ثانی استاین
خضر است و الیاس این مگر
کز آب حیوانیست این

بی نام یکشنبه 17 آذر 1387 ساعت 05:23 ب.ظ

مگر مردم اینقدر احمق هستند به خوبی شخصیت را می شناسد باید به دستمالکشان هم فرصت مالش داد

[ بدون نام ] چهارشنبه 27 آذر 1387 ساعت 07:40 ب.ظ

امیر گوهرشادی چهارشنبه 30 تیر 1389 ساعت 10:32 ق.ظ

من کاملا موافقم

باشگاه تشکیلات جمعه 19 شهریور 1389 ساعت 09:48 ب.ظ http://www.tashkilatonline.com

اگه استاد به جای مشهد ساکن تهران بود خدا میدونه چقدر مشهور میشد!
غیر تهران باقی جاها شهروند درجه ۲ هستند!

نیما سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 10:14 ق.ظ

از استاد یاد کردید یاد ج.ستوده فومنی افتادم . یادی هم از او کنید. دکتر شما جوونیهاش خیلی بی انصاف بود ....

یک شاگرد بیش نه یکشنبه 5 دی 1389 ساعت 09:01 ب.ظ http://handfandmadjid.blogfa.com

اول بزار جواب اون طرفی رو که گفته بیاین تهران بدم:آخه مگر ما بچه مشهدی ها آدم نیستیم که هرچی استاد ماه و گل داریم بفرستیم برای شما!!!!!!!!!ای بابا
نمیدونم گاهی وقتا شده اینقدر حرف داشته باشی ندونی چه طوری بگی یا احساس کنی داری خفه میشی؟
تمام حرفاتو از ته قلبم احساس کردم تمام بچه های ما و من عاشق اون خنده هاشیم که تا ته دلت میره بعد باعث میشه حتما درسو گوش کنی اگر گوش نکنی خودت خجالت می کشی
خیلی دوست داریم وقتی میره کنار تخته وای میسته یا وقتی سر کلاس براش اس ام اس می یاد هممون حال میکنیم
از وقتی اومده مدرسمون بچه ها معنی تفاوت آدما رو فهمیدن حتی اگر شده از روی تقلید دیگه عصبانی نمیشن از کسی گله نمیکنن و دنبال علمن .....
نمیدونم خدا بعضی هارو چه طوری آفریده که چه بخوای چه نخوای
نمیتونی به فکرش نباشی الان قراره سه هفته نبینیمش ای خدا به کی بگیم که وقتی درس میخونیم یاد خاطرات کلاسش مییفتیم و خود به خود خندمون میگیره راست میگه به یکی از بچه ها گفته بود هنر من شاد کردن مردمه واقعا هم راست گفته چون اگر هم نباشه وقتی یادش میفتی ناگهان خوشحال میشه
ای خدا همیشه زندگیشو اون طور که دوست داره براش نگه دار
الهیییییییییییییییییییییییییی آمین
تو رو خدا این کسی که این سایتو درست کرده بهش بگه چه قدر خوبه آدمه و همه دوستش دارن

به تو چه یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 04:03 ب.ظ

ایشون دبیر من هستم هرچی اینجا نوشتی درباره ایشون راست گفتی

سیمین سه‌شنبه 4 بهمن 1390 ساعت 10:08 ب.ظ

آره...خیلی نازنینه...
بچه ها...بیاین یکم منطقی باشیم...
آقایاخانم بی نام گلی که گفتی استادماجوونیاش بی انصاف بوده....
یاحرفی رونزن یامیزنی کامل بگو...
اینطوری که نمیشه....
اینجاهرکی اومدگفت استادمیرزاوزیری خوبن دلیلش روهم گفت...
مثل همین دوست خوبمون"یه شاگردنه بیشتر"
درست بیابگوایشون چه پیش داوری کردن بعدقضاوت روبزاربه عهده بقیه ...تازه به ایشون هم کمک میکنی اگه اشتباهی کردن جبران کنن یاحداقل اصلاح کنندخودشون رو...
بعدم مگه خدانگفته انسان جایزالخطاست؟؟؟مگه همه نمیگن استادمایه ادم معمولیه وادم توبرخورد باهاشون اصلاحس نمیکنه بااستادداره صحبت میکنه؟؟؟این یعنی چی پس ازاین معمولی بودنش فقط باید این استنباط روکرد که باهاش راحتیم؟؟؟آیانبایدوقتی این حرف رومیزنیم این توقع روهم داشته باشیم که شاید یه خطای کوچولوهم ازیه آدم معمولی سربزنه؟؟؟ خودمونیم....یکم بی انصافی قضاوت کردی...
یه جورایی...یکه به قاضی رفتی...
---
وگفته بودین سرکلاس بچه مظلومارومسخره میکنن...
اصلاهمچین چیزی ممکن نیست...شماکه داریدپشت سرشون اینطوری میگید....آیارفتیدبهشون به یه نحوغیرمستقیم حداقل بگید که کارتون بدبود؟؟؟ایشون که شماره وآدرس آی دی شون رودراختیارهمه گذاشتن....یعنی نمیشدازیه شماره ناشناس یه اس دادبهشون وایشون رومتوجه خطاشون کرد؟؟؟
همین دیگه...
استادی که اینهمه شب بیداری میکشن وبرای شمازحمت میکشن حقشون نیست دربارشون اینجوری بگیم...
فکرمیکنیداین همه مسابقه وطرح های گوناگونی که باخلاقیت استادمیرزاوزیری صورت گرفته همشون الهام وخواب بوده؟؟؟
نه عزیزان...برای تک تک اینهاکلی وقت صرف شده وشب بیداری هاکشیده شده و...(واقعاازکلام به درهست...درکلام نمیگنجداگه بخوای بگی زحماتی روکه کشیدن ایشون...)
همینقدربدونیدکه حقشون اینطوری حرف زدن پشت سرشون نیست...
ممنون که این وب روساختید وممنون ازمطلب فوق العاده تون...این متن ربطی به موضوع وب من نداره...ولی من اونوبااجازتون کپیش کردم تووبم.
موفق باشید.

غریبه ی اشنا یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 04:33 ب.ظ

نمیدونم درمورد استاد چی بگم که به خوبی توصیفشون کنم حرفایی که زدین همش حرف دل تقریبا همه ی کسایی که ایشو رو میشناسن
بااینکه پروفوسوراشون روگرفتن(حدود1سال)هنوز همه نمیدونن تواضع تا چه حدوودرجواب کسی که گفت حس زرنگی میکنندهروقت ناامید میشدیم برای ماخاظره ای تعریف میکردن که به ماروحیه میاد کهشایدجاش نباشه بگم مگرکتاباش رونخوندی دوس عزیزووصیفاتشون درمورد خودشون
ازشماهم برای این وبلاگ تشرمیکنم
اگراستادرودیدی بهشون سلام برسون ازطرف همه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد