خبرگان ترکمنستان ...

روسای جمهور(!) فعلی اکثرا جمهوریهای تازه استقلال یافته شوروی سابق؛ همان خوانین محلی بودند که توانستند هنگام فروپاشی با دادن باج و رشوه و... به دولت روسیه خود را در ایالت خود رییس جمهور کنند از ادوارد شوارد نادزه معزول در گرجستان گرفته تا اسلام کریم اف گستاخ در ازبکستان. نمونه جالبی که این وسط داریم سفر مراد نیازاف همسایه ترکمنمان است. کارهای خارق العاده ای ازش سر می زند که آدم انگشت به دهان می ماند؛ داده است عکسش را بزرگ (خیلی بزرگتر از آنچه ما در کشور عزیزمان داریم) به سر هر میدان بزنند و از جمله در همه میدانهای شهر گل کوکبی را بکارند که به نام خود او ثبت شده است و ...

   برادرم می گفت: یکی از روزنامه های مسکو- که معمولا با تمسخر به این جمهوریها نگاه می کنند- با تیتر درشت نوشت
"
مجلس سنای ترکمنستان برای اولین بار با تقاضای سفر مراد نیازاف مخالفت کرد"

ماجرا از این قرار بود که سفرمراد یک روز صبح خوش و خندان تصمیم می گیرد انتخابات ریاست جمهوری برگزار کند و با مجلس سنا ( همان خبرگان ) مشورت می کند اما مجلس با این تقاضا مخالفت می کند و از این رییس جمهور می خواهد که همچنان سایه همایونی اش را بر سر رفقای ترکمن ما مستدام بدارد و بالاخره شجاعت خودش را ثابت کرد و یک بار در تاریخ آن دیار با رییس جمهور مادام العمر نه گفت.

عجب دنیای گل و بلبلی است هااااا   

 

 

دست خالی

این لحظه ها که می روند خبر از پایان رمضان کریم می دهند. گفته بودم حس می کنم اتفاقی در حال وقوع است اما آنچه که پیش می آمد نه مهم بود و نه غیرقابل پیش بینی!

 

... ای خدا، آن شتر سرخ مویت کجاست؟ !

 

 

 

پ.ن1 :   گرچه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم

             عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن

 

          

پ.ن2 : مجبور شدم نصیحت یک حرف از هزاران را گوش کنم و نظرات شما را ممیزی و به عبارتی سانسور کنم  اما شما مطمئن باشید من از جمهوری اسلامی  یاد گرفته ام که دموکراتیک باشم. باز هم عذرخواهی می کنم.