لذت کشف

-: دستت درد نکنه عجب نرم افزاریه! می ... به فیلترینگ احمدی نژاد. بازهم دستت درد نکنه.

-: این نرم افزار قابلیتهایی داره که اگه خواسته باشی تشکر کنی هر ساعت باید SMS  بزنی.

-: مهمترینش برای من همینه که بویی از آزادی می ده؛  تازه خیلی چیزایی که می خواستم ببینم و تو هیج سایتی تا به حال پیدا نکرده بودم با این می تونم براحتی پیدا کنم....

 

این دیالوگ چندی پیش من و یکی از دوستانم است. زیاد به آن فکر کرده ام؛ مخصوصا قسمت آخر که در حقیقت کشف یک چیز جدید در زندگی روزمره ام بود.  کامپیوتر را هم همینطوری یاد گرفتم. دبیرستان و سن بلوغ و ...

 

دیدم بر خلاف آنچه سهیل در تعریف زندگی از شعف یک کودک هنگام کشف یک پدیده گفته بود؛ لذت کشف فقط برای کودکان نیست. اینکه بزرگسالان از داشتن چنین لذتی محروم می شوند این است که خیال می کنند که همه چیز را پیدا و به همه اسرار آن دست یافته اند.

 

ارتباط جالبی که بین این موضوع و پست قبل و همینطور اتفاقی که چند روز پیش در اداره افتاد: 

 

رئیس قسمت ما 38 سال سن دارد؛ صاحب همسر!  و 3 فرزند.  پرحرارت، پرانرژی است و همینطور از جانبازان جنگ. روزی جنجالی به پا کرده بود با تلفن و بلند بلند فحش می داد و نقشه می کشید و ... بعدا صدایم کرد و از یکی از خصوصی ترین مسائل زندگی اش پرده برداشت، معشوقه اش که چندسالی است با همند و به تازگی به فکر افتاده اند که این عشق را چطوری ادامه دهند و ... گفت و گفت و حتی از بعضی دیوانگیهای عاشقانه حرف زد؛ مثلا  در خانه شان را می زده است و فرار می کرده است و چه کوچه ها و ... بعد از دوری یکماهه فهمیده است که عاشقی چیست و کدام است و ...

 

 

می بینم که اتفاقی که در این بین می افتد همان لذت کشف است. به گفته خودش هیچ کس به اندازه او نتوانسته او را کشف کند و برعکس. از آن مدت چه تغییرها که ایجاد نکرده اند؛ از یک آدم بسته کریه المنظر به خوش برخورد و شیکپوش و برعکس. صبح به صبح  به امید پیدا کردن راز یک جزء دیگر، یک سلول دیگر همدیگر را می بینند  و زندگی آیا چیزی جز این است ؟  

 

اما درد ماجرا اینجاست که شوهر و پدر 3 فرزند بودن در این وضعیت کار بسیار مشکلی است. همان عکسی می شود که در پست قبل آورده بودم. ناهید خواسته بود که حرفم را در تفسیر آن بگویم. بی گمان در آن عکس مقصود ازدواج و آمیزش است اما کدام ؟ آن که با عقد شرعی محکم به هم بسته می شوند و با مشتهایی گره کرده به اجبار در کنار همند و به قول النا ادامه اجباری یک نوع ارتباط خنثی را محکوم.

 

و هر آیینه مشت یک مرد همیشه بالاتر از مشت یک زن است!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پ.ن1: شما ببینید حتی در خفن ترین اداره ها هم هستند آدمهایی که اینطوری اند و چگونه می توان با ایشان اختلاط کرد که از اینها سر در آورد؟

پ.ن2: کی میخواد ازدواج کنه؟

 

 

  

نظرات 18 + ارسال نظر
سهیل جمعه 29 دی 1385 ساعت 01:57 ق.ظ http://soheylonline.blogspot.com

لذت کشف همگانی است. فرق کودک این است که فرصت بیشتری برای کشف داره و به همین خاطر بیشتر لذت میبره. چیزایی که من و تو دیگه نمیبینیم هم جذبش میکنه.

شازده خانوم جمعه 29 دی 1385 ساعت 10:55 ق.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com

البته چیزی که درمورد آقایون همیشه صدق میکنه تنوع طلبی ماجراست که هیچوقت سیرشون نمیکنه
اما جنبه دیگر ماجرا همون عشق واقعی قضیس که وقتی پیدا میشه که کار از کار گذشته و کاری از دست کسی بر نمی آد.
من جای اون آقا بودم همینطوری ادامه میدادم .
میگم خوب شد من مشاور خانواده نشدم ها....:))

نه نه اصلا! به هیچ وجه در این مورد.

دور تا دورش پر است از خانومهای متعلقه و همینطور منشی های جور واجور. اما به قول خودش تنها یکی ستاره اش را گرفته است.

البته من هم بهش همین پیشنهاد رو دادم. d:

حسین جمعه 29 دی 1385 ساعت 11:59 ق.ظ http://mehrpix.blogsky.com

ج پ.ن۲: مثل شما ؛ مثل همون گربه است!
دیگه زیادی داری به خودت می نازی...!
بزار بیام خونتون ... تا صبح که بیدار موندی می فهمی دنیا دست کیه!

محمد شنبه 30 دی 1385 ساعت 11:05 ق.ظ http://mohamati.blogspot.com

۱. آدمی که اینطوری ازدواج میکنه و مطمئن نیست که اینی که داره همونیه که باید داشته باشه باید خیلی بیشتر از وسایل پیشگیری کننده استفاده کنه تا اگه یه وقت اولی دلشو زد، راحتتر بتونه بره سراغ دومی (بدون خیانت)

۲. مسلما تو زندگی آدما همیشه (حتی تو ۹۰ سالگی) موقعیتهای لذت کشف پیش میاد. اگه آدمیزاد بخواد مثل این آقای رییس تو عمل کنه همش در حال زنگ زدن و در رفتن خواهد بود (البته ورزش خوبیه!)

ققنوس شرق یکشنبه 1 بهمن 1385 ساعت 11:13 ق.ظ

سلام مجید جان
لذت کشف ...
هر چیز قیمتی دارد و برای کشف هم ارزشی است ... بعضی وقت ها همه ی اینها چه اهمیتی دارد؟ ... مرد ..؟ زن ..؟ ازدواج ..؟ اختلاط ..؟ سنت ..؟ مدرنیته ..؟ بعضی وقت ها بعضی چیزها محتوم اند و بعضی وقت ها بعضی چیزها متغیر ... اما تقدیر و اختیار چه معنی دارد؟ کشف چیست؟ سرنخ یک ارتباط؟ انتزاع یک معنی؟ نور تابیدن و روشن شدن یک تاریکی؟ کدام یک؟ اصلا خیلی وقت ها یک کشف؛ یک کشف نیست. خیلی وقت ها دوباره دیدن است و بهتر دیدن است یا درست تر دیدن و یا یاداوری انچه زود از یادمان می رود ... اصلا همه ی اینها چه اهمیتی دارد؟

موافقم خیلی وقتها یک کشف، یک کشف نیست اما آن کشف باید در نگاه ما باشد. دنیا چیز جز تصور ما به آن نیست.

اسم مهم نیست دوشنبه 2 بهمن 1385 ساعت 04:43 ب.ظ

سلام.کشف یا اختراع!!!هر دو لذت داره اما هر کدوم مشتری خاص خودشو.بار اول کی عشقو کشف کرد؟

جلال عباسیان دوشنبه 2 بهمن 1385 ساعت 05:25 ب.ظ http://abbasian.persiangig.com

۱- سلام
۲- وقتی روی کامنتینگت کلیک می کنم یه صفحه ی اضافی علاوه بر این صفحه باز میشه . اگه میشه درستش کن .
۳- :-)

لذت می برم از دقت نظر شما:
که به جای پرداختن به متن صفحه اضافی کامنتینگ شما را جذب کزد!
این هم در نوع خود کشفی است بزرگ!

ناهید سه‌شنبه 3 بهمن 1385 ساعت 09:12 ق.ظ

ممنون آقای صبح روز بعد . تفسیرتان به دلم نشست. بخصوص بالا بودن مشت مرد تا زن.
-- اگر بخواهم مطلب کشف را با عشق بعد از ازدواج به هم بیامیزم به این نکته باید اشاره کنم که این عشق اگر به ازدواج بسرانجامد آیا این کشف با همین دید ادامه خواهد داشت. همسر آدمی (چه مرد چه زن) بر حسب مسئولیت هایی که تاهل ایجاد می کند درموقعیتهای مختلف اگرچه مورد علاقه نیز باشد گاه باعث کدورت ارتباط یا ناراحتی های داخل زندگی می شود. معلوم نیست اگر این آقا جرات گزینش این خانم (که ستاره اش بین همه گرفته شده) به عنوان ؛همسر؛ را داشته باشد پس از قبول مسئولیت های طرفین ، آیا علاقه مندی شان باز هم اینگونه خواهد بود؟
تبعات بسیار زیادی دارد ازدواج. شاید روزی فرصتی باشد و مفصل با یکدیگر صحبت کنیم. اما این دوستی تا زمانی که جنبه دوستی دارد و هیچگونه فشار یا تحمل یا انتظاری را در پی نداشته باشد بر قرار می ماند. غیر این مورد متاسفانه ...
من گفته ی ققنوس شرق را صحه می گذارم گرچه با نظر آقای محمد تقریبا؛ مخالفم. این نوعی بی بندوباری پیش می آورد . دلخوش بودن به کسی دیگر. یعنی با اینی که الان هست آنچنان که شایسته است برخورد نشود چون امید به دیگری وجوددارد.
دلتان خرسند

۱- ((: آقای صبح روز بعد!!! مثل آقای خانه شماره ب ۶۱۲

۲- آن جمله اختصاصا خطاب به شما نوشته شده بود.

۳- برای بعضی آرمانگراها از جمله خود من ازدواج مثل مرگ می ماند. یکبار و برای همیشه. یا بزرگراهی با انتهای بی نهایت. دور زدن و پیچیدن و طفره رفتن ندارد.

این روزها کم کم به این نتیجه می رسم که عشق و ازدواج دو مساله متنافر و حتی متناقض هستند. حتی خود شما هم آورده اید که اگر کشف باشد بعدا فلان و بهمان می شود. معیارهایی که عرف برای ازدواج بر می شمرد اصلا با ویژگیهای عاشقی جور در نمی آید اصلا. این جمله ها را یادم هست که می گفت"شازده کوچولو تو دل برو بود می خندید و دلش یه بره می خواست و بره خواستن خودش! بهترین دلیل وجود هر کسیه!" عرف اینها را قبول نمی کند. پس باید حق داد به آدمهایی که عرفی باید ازدواج کنند اما عاشق می شوند در خارج از خانه ولی تناقضی هست که پس تکلیف ازدواج و بچه که مهمترین علت ادامه آن است چه می شود؟ که من کوشش می کنم آن را تبیین و یا تحلیل کنم ... که توفیق چندانی هم ندارم.

۴-ذکر این نکته هم واجب است که اطرافیان مزدوجم می گویند وقتی ازدواج کردی همه اینها یادت می رود.

حرفهای ناتمام پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 ساعت 08:58 ق.ظ http://shariatti.blogsky.com

دوست خوبم سلام
ممنون از حضورتان در حرفهای ناتمام
جمله ای که فرموده بودید مربوط به انتهای کتاب «تحلیلی از مناسک حج » است و گنبد سبز معاویه غلط است و صحیح آن کاخ سبز معاویه است.
در زیر عین جمله دکتر شریعتی را ملاحظه می فرمایید:

در آن لحظه که حسین حج را نیمه تمام گذاشت و آهنگ کربلا کرد ، کسانی که به طواف ، همچنان در غیبت حسین ، ادامه دادند ، مساوی هستند با کسانی که در همان حال ، بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند.

به امید حضور مجدد شما در حرفهای ناتمام
موفق و بهروز باشید...

دهلیز شرق پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 ساعت 09:18 ق.ظ http://neyshaburian.blogfa.com

لذت جالبیه!!! مخصوصا برای ۳۸ ساله ها!!!‌ البته این ج.ر چیز ها که سن و سال نمیشناسه چون بودن تو نیشابور خودمون هم! که دم پیری و معرکه گیری...
ولی فکر نکنم شرع باعث اجبار باشه... بلکه ماییم که شرع رو با کارمون مجبور می کنیم که تاییدمون کنه!!!
در مورد پی نوشت ۲ هم مگه چشه مجردی که بخوایم ازش خلاص شیم!!!‌حداقلش اینه که کلی وقت داریم واسه نوشتن و خوندن...

نکته گو پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 ساعت 08:19 ب.ظ

سلام... مجید جان! بنظر من عجیب ترین چیز اینست که این پدیداری که شما اسمش را« لذت کشف» گذاشته ای ظاهراً فقط مال آقایان است و اگر خانم این آقای جانباز، به این پدیده نزدیک شود و معشوقی (حتی در ذهنش) داشته باشد گناه عظمی کرده و اگر واقعاً معشوقی بگیردباید سنگسار شود. عزیز من! هوسبازی، بی خیالی و لذت طلبی این آقا را با این مفاهیم نمی شود ماست مالی کرد. من اهل جانماز آب کشیدن نیستم و متنفرم از این حرفهای اینکه من فلان هستم یا خیلی وفادارم... ولی اگر یکبار اینکار را بکنم قادر نیستم به چشمان همسرم نگاه کنم. حرفها در این باره دارم ولی خلاصه می کنم: آن خانم با بدبختی ها، نداشته ها، ماموریت ها و بدبختی های این آقا ساخته و برایش سه طفل به دنیا آورده، حالا که این آقا تمبانش دو تا شده ، تازه فهمیده باید کشف سلولهای پائین تنه بکند و به توسط زنی دیگر جهش ژنتیکی پیدا نماید . (البته می دانم واقعیت های زندگی خیلی پیچیده تر از این حرفهاست ولی خواستم نظری داده باشم. بی تردید کمی از این نکته عصبانی هستم و فقط لحظه ای خودم را به جای خانم این آقا می گذارم)

عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر است...


بلا سرت نیومده ابی جان.

عابرپیاده پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 ساعت 10:06 ب.ظ http://wayfarer2.persainblog.com

سلام
من هم کاملا با آقای نکته گو موافقم.توصیه می کنم به آن همکار تان (ریس تان)حتما فیلم وکیل مدافع شیطان را بدهید ببیند.اگر نفهمید و باز هم برای شما از عشق و معشوقه اش گفت ،فیلم بی وفا (unfaithful) را بدهید نگاه کند .
شما هم اگر دوست داشتید به ما سر بزنید.
سر افراز باشید.

من هم به شما می گویم چشمان کاملا بسته را یک بار دیگر ببینید مخصوصا انجا که زن و شوهر در بستر بحثشان می شود.

امیر مهدی جمعه 6 بهمن 1385 ساعت 08:44 ق.ظ http://kaghazha.blogfa.com

کشف لذت داره و اگر در رابطه با همسر انسان دائم در حال کشف باشه چی؟ باز هم این مسئله پیش میاد.

گاهی مواقع نظر دوستان موضوع را به جایی می برد که نقض غرض می شود. من اصلا در مقام دفاع نیستم در بیان شک و تردید حرف زدم و اشاره هم کرده ام که توفیق قضاوت نیافته ام.

اتفاقا نظر من هم نظر شماست ...

شازده خانوم جمعه 6 بهمن 1385 ساعت 12:48 ب.ظ

دیگه به ما سر نمیزنی؟حتما ْ باید با هم آپ بشیم تا یه حالی ازمون بپرسید؟

عابرپیاده جمعه 6 بهمن 1385 ساعت 03:08 ب.ظ http://wayfarer2.persainblog.com

با سلام
مرسی که به ما سر زدید.اما جوابتان را خودتان دادید.کوبریک تا جائیکه من می دانم در فیلم چشمان کاملا بسته از لذت سکس صحبت نموده نه لذت کشف.اتفاقا رئیس شما بهتر است این فیلم را هم ببیند.احتمالا آنگاه خواهد فهمید آنچه که ایشان از آن به عنوان لذت کشف نام می برد عقده های جنسی است که ایشان به ناخودآگاه ذهن شان واپس زده اند.راستی بحث های فروید هم می تواند برایشان مفید باشد.
سر افراز باشید.

اونجا که زنه می گه اگه اون افسر بخواد حتی یک شب رو با من بگذرونه من بی خیال تو و دخترمون می شم و... . من فکر می کردم که چه چیزی می تونه اونقدر نیرومند باشه که تمام گذشته رو بشوره و بریزه پایین؟ نه سکس نیست. چون اگه بود چند لحظه پیشش با اون مرد مجاری میتونس همخوابگی کنه.

فکر می کنم تا همینجا کافی باشه. نظر شما محترمه.

امیر مهدی جمعه 6 بهمن 1385 ساعت 07:02 ب.ظ http://kaghazha.blogfa.com

دوست عزیز از این که سرزدید سپاس گزارم.
لطفا مطلب را یک بار دیگر با دقت بخوانید من همان حرف های شما را گفته ام اما با زبانی دیگر عنوان نوشته هم که ؛شعار یا عمل؛ است بو این خود موضع مرا روشن می کند.

آورده اید:

:: البته می دانم که دولت مردان معتقد به عدالتند و تنها برای رای آوردن چنین شعاری نداده اند، ... :: یک نگاه تایید آمیز همراه ندارد؟

من در حسن و یا سوءنیت آقایان نمی توانم حرفی بزنم ولی واقعیات روزانه خلاف گفته های شما را نشان می دهند. نظرتان محترم است.

صفورا جمعه 6 بهمن 1385 ساعت 09:01 ب.ظ http://8march-hejabno.blogspot.com

بحث بر سر حجاب وروز جهانی زن در وبلاگ 8 مارس و وبلاگ فمنیست مسلمان
یکی از دوستان در وبلاگ یکی از فعالین حقوق زنان مطالب و نظرات و سوالاتی را ارائه کرده وآن دوستان نیز نظراتشان را در جواب ایشان گفته اند، ما فکر کردیم انعکاس آن میتواند مفید باشد وشما هم بخواهید دراین مسئله اظهار نظرودخالت کنید

به مباحث فمینیستی علاقه ای ندارم.

محمد شنبه 7 بهمن 1385 ساعت 08:24 ب.ظ http://www.garajian.blogfa.com

۱.سلام
۲. لذت کشف کردن و کشف شدن بر ما پوشیده نمی باشد اما با نگاه شما به این مطلب کاملا مخالفم
۳. می توانید جهت بهتر روشن شدن موضوع فیلم damaage را نظری بیفکنید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد