کدام عاشورا...؟

 

 

ترسم از آن که بانگ آید روزی...

 

حرف زیادی نیست فقط از کتاب "تحلیلی از  مناسک حج- علی شریعتی" می آورم:

 

"در آن لحظه که حسین حج را نیمه تمام گذاشت و آهنگ کربلا کرد ، کسانی که به طواف ، همچنان در غیبت حسین ، ادامه دادند ، مساوی هستند با کسانی که در همان حال ، بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند..."

 

پ.ن1: روح سلطانی ز زندانی بجست

           جامه چه درانیم و چون خاییم دست؟

 

پ.ن2 : دلگیر می شوم این روزها خیلی زیاد! وقتی این عزاداریهای بی مایه را می بینم. هم به عشق خیانت می کنند هم به حسین(ع)، هم به مذهب و کمک می کنند به ریا، به نفاق، به دورویی، به پیچیدگی و این است رائحه خوش خدمت نفتی پای سفره شما. ای خدا ....

پ.ن 3 : تشکر خاص دارم از حرفهای نیمه تمام. بریده هایی از علی شریعتی  آورده است بس خواندنی .

پ.ن 4 : عکس بالا هم از وهیــــــد است.

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
سهیل یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 03:49 ق.ظ http://soheylonline.blogspot.com

البته من زیاد در این موارد کارشناس نیستم، اما حرف شریعتی مبنای غلط داره. حسین هیچ وقت آهنگ کربلا نکرد. حسین آهنگ کوفه کرد. یعنی به قصد رفتن به کوفه، حج را ترک کرد. داستانش را همه میلیون بار شنیده ایم و نمیدونم علی آقا چرا همچین حرف غلطی زده!
ممکنه بعضی بگن دارم به کلمات گیر میدم و ...، اما شدیداً معتقدم معنای این دو جمله با هم متفاوته. فعلاً قصد نتیجه گیری هم ندارم، اما بیایید حداقل تاریخ را درست بخوانیم.

مصداق کامل زدی ضربتی، ضربتی نوش کن.
چرا عصبانی می شی خب؟ داداش اصلا خودت می دونی با علی شریعتی.

((: خیلی مخلصیم.

محمد یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 02:55 ب.ظ http://mohamati.blogspot.com

یکی از مصداقای تفاوت تشیع علوی و صفوی هم که رفیق شریعتی میگه، همینه جیگر (پ.ن. ۲)

خواهر یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 10:56 ب.ظ

مگه مایه چیه؟ شما که دم از مایه می زنی خدا وکیلی خودت چقدر مایه گذاشتی؟ شریعتی و ...همه بهانست برای توجیه

خواهر گرامی

مایه کدام است؟ دقیقا همین ایجاد سوال که راه حسین(ع) کدام بود و چرا چنین کرد و ... و دنبال گشتن برای پیدا کردن جواب یک کار بسیار بزرگ است. آیا می دانستید گاندی رهبر مبارزه منفی در مقابل تشکر مردمش به آنان چه گفت؟ ... شک ندارم که تفسیر این گونه از عاشورا که این روزها می شود و از بار احساسی فوق العاده بالا برخوردار است و در جهت نادرستی هم هست هیچ خدمتی و کمکی به هدف عاشورا نمی کند. از احساسات پاک جوانان دم بخت استفاده کردن و سمت دادن آن بار عاطفی به حسین(ع) و عاشورا و ... کار ناشایستی است و من با آن به شدت مخالفم.

این که من چقدر مایه گذاشته ام، موضوع بحث برانگیزی است اما آنچه که خودم انتظار دارم توفیق مند نیست.

شریعتی و .... بهانه است برای توجیه ؟ یعنی چه ؟ توجیه چه ؟ من خیلی کتابهای شریعتی را نخوانده ام ولی مسلم می دانم که تاثیر زیادی در ذهن و اندیشه انقلابیون بر جای گذاشت . و این خود بحثی دیگر می طلبد.

نظر شما هم محترم است.

حرفهای ناتمام دوشنبه 9 بهمن 1385 ساعت 01:28 ب.ظ http://shariatti.blogsky.com

در چنین روزگاری است که « نمردن » ، برای یک مرد ، تضمین حیات یک « ملت » است....
سلام
چشم انتظار حضور شما در حرفهای ناتمام
موفق و بهروز باشید.

محمد سه‌شنبه 10 بهمن 1385 ساعت 11:14 ق.ظ

۱.سلام
۲. ممنون
۳. کاملا حرف شما درست است .و از من و شما گذشته ...
اما بعضی از امور لازمه حیات و زندگی است مثل تولد یا همین عزاداری ها که الان داریم انجام می دهیم .قصد ندارم که تایید نمایم یا رد کنم . اما همین محرم و .. شده است نبض حیات خیلی ها .از مردم عادی و مذهبی ها گرفته تا آن هایی که نانشان به همین چیز هاست .
۴. با عذر خواهی ار کامنت قبلی .ما کمی عصبانی بودیم .شرمنده
۵.این هم از (ایکه ) ما ....

ناهید سه‌شنبه 17 بهمن 1385 ساعت 11:17 ق.ظ

در گوگل مقاله ای را برای فرزندم جستجو می کردم. به وب ؛نسل سوخته؛ رسیدم. و خواندم.
کاش سری می زدید. مشابهت؟ شاید نباشد اما حرف؟ یکی نیست به نظر شما؟

دستتان درد نکند. اکثر مطلب را خواندم همانطور که گفتید شباهت زیادی حس کردم. شما احیانا در اداره تشخیص هویت نبوده اید ؟

ناهید سه‌شنبه 17 بهمن 1385 ساعت 12:25 ب.ظ

naslesookhteh.persianblog.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد