وصف آخر

یکشنبه  1 سپتامبر

 

اول سپتامبر در اینجا چیزی است در مایه های 22 بهمن خودمان که امسال تقریبا مصادف شده بود با نیمه شعبان در ایران. آن را جشن دیکتاتوری نو می نامم. پر زرق و برق، پر سر و صدا. واقعا ! مردم حتی از شهرهای دیگر برای دیدن جشن به پایتخت می آیند. حکومت در اینجا از آزادی اجتماعی سوء استفاده می کند و از آن مخدری می سازد تمام عیار. مردم ابله و پوک می شوند، می بینند و حس می کنند که فقر و بی عدالتی بر تمام زندگی شان چنگ انداخته است اما دم بر نمی آورند؛ شاید هم می ترسند. باید مراقب این نوع آزادی بود.

 

 

 

دوشنبه 2 سپتامبر

 

 

کلیسای کاتولیکها. تفاوت معماری اش را با کلیسای ارتودوکسها ببینید!

 

 

سه شنبه 3 سپتامبر

 

تنوع نژادی چند دسته بیشتر نیست. ازبکها که تقریبا 50 درصد را تشکیل میدهند، روسها و کره ای ها که زمان کمونیسم به این مناطق مهاجرت کرده اند، ایرانی ها که بیشتر در سمرقند و بخارا ساکنند و تاتارها که بازماندگان مغولهایند.

 

تناقض درونی ما ایرانی ها خیلی به چشم می آید. مسلمان بودن یعنی اجرا تمام ضوابط بدون کم و کاست- همان فقهی که هست. اگر کسی می خواهد مسلمان باقی بماند اصلا الکل و شراب نمی نوشد، هستند ایرانیهایی که در مراسم مذهبی سفارت شرکت فعال دارند و از طرفی خود را از هیچ لذتی محروم نمی کنند.

 

پنج شنبه 5 سپتامبر

 

وضعیت زنان با ایران خودمان بسیار متفاوت است. من واقعا از نحوه رفتار عروس با خانواده شوهر متعجب شدم. احترام فوق العاده برای مادر شوهر قائل می شوند. عروس اگر همسر فرزند بزرگ خانواده شود و در خانواده شوهر زندگی کند باید تمام کارهای خانواده شوهر را انجام دهد مثلا هر صبح زود باید خانه و جلو در را آب و جارو کند.

در مورد تربیت فرزند کودک را زیاد امر و نهی نمی کنند؛ اما می دیدم که دخترانشان از صبح تا شام تقریبا همه کارهای خانه را انجام می دهند. 

مهریه رسمیت ندارد، زن فقط از مالی که بعد ازدواج به دست آمده سهم برابر می برد. طلاق دادن زن کار راحتی است. در اینصورت مردها قید و بندی احساس نمی کنند؛ نامنصفانه نیست؟

 

دیدن این تفاوتها مرا به فکر واداشت. بسیاری از زنان ایرانی ما که تازه از مباحث آزادی زنان چیزهای ناقصی می شنوند، گمان می کنند همه را فهمیده اند و به بهانه مطالبه حقوق، زندگی را تلخ و زناشویی را سخت می کنند. واقعا سکوت و آرامشی که در این زنان هست مثال زدنی است. زندگی با همان نگاه سنتی عقب مانده ای که زن را وسیله ای برای بقای نسل می داند باز هم می تواند شیرین و لذتناک باشد.

هرچند می دانم خیلی از خواننده های این پست غصه شان می شود که "آه! چه زندگی پست و سختی دارند" اما آنها واقعا از زندگیشان لذت می برند.

 

 

جمعه 6 سپتامبر

 

زندگی در اینجا مثل حرکت در آب است، کند و کش دار. آنچه که می خواهی در چند قدمی توست اما برای رسیدن به آن باید نیروی زیادی صرف کنی، فرصتهای اقتصادی مناسبی وجود دارد ولی دست یافتن به آنها از سخت ترین کارهاست. شاید هم باید بگذاری تا این جریان زندگی تو را به آن سمت ببرد. گاهی فکر می کنم بد نیست گاهی مواقع انسان خود را رها کند تا دست تقدیر او را به آنجا که می خواهد بکشاند.

 

سفر، خرق عادت است. دیدن و پیدا کردن چیزهای جدیدی که قبلا هم بوده اند و شما از آنها بی خبر بوده اید؛ کشف تفاوتهای رفتاری، شوق ایجاد دوستیهای تازه، یاد گرفتن زبان دیگری که شخصیت دیگری برایتان به ارمغان می آورد و ...

همه و همه سختیهایش را هموار می کند.

 

نظرات 11 + ارسال نظر
آپارنی چهارشنبه 21 شهریور 1386 ساعت 10:00 ب.ظ http://aparni.ir

سلام حاج آقا
بالاخره پس اومدی...!
چه جوری دل کن شدی؟!

محمد پنج‌شنبه 22 شهریور 1386 ساعت 01:36 ب.ظ http://mohamati.blogspot.com

بس خوش تشریف آوردید استاد!

در مورد زنان و مردان: کافیه هر کسی خودش باشه، نه اون چیزی که بهش تلقین میکنن.
خیلی از ماها جو گیر تشریف داریم و تا یه چیز نو میشنویم و میفهمیم که از طرف از ما بهترون! اومده، میخوایمش

(قرار بر عدم غر بود ولی زدم)

الیزا جمعه 23 شهریور 1386 ساعت 05:01 ب.ظ

واقعا از زندگیشان لذت می برند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جعفر شنبه 24 شهریور 1386 ساعت 03:06 ب.ظ

سلام. اومدم وبلاکت رو خوندم. شوکه شدم. تو کی رفتی ما بی خبر ماندیم. حسابی بهت خوش گذشته. یک خانم اونجای می گرفتی پسر

سلام دوست عزیز
واقعا خوش به حالتان که سرزمینهای ایرانی و فارسی زبان جدا شده از ایران سفر کردید
فکر می کنم این بهترین فرصت برای شماست اگر شما از این سفر برای شناسایی همزبانان به هم( چه ایران و چه فارسهای ازبکستان) استفاده کنید همانطور که می دانید رژیم فاشیست ازبکستان مانع نزدیکی و شناخت فارسهای ازبکستان از ایران هست.
شاد وپیروز باشید

parivash جمعه 30 شهریور 1386 ساعت 09:51 ب.ظ

سلام
تلویزیون هم کار شما را رو دنبال کرده ۰شبکه ۵ ۰و سریال ماه رمضانش تو تاجیکستانه
هی منو یاده تو میاندازه !!!!!!!!!!!!!!!!!! واست خیلی نگران میشدم ولی گمانم برگشتی
باهات کاملا موافقم چون اون زنها فکر میکردن باید به همین جایگاه برسن و رسیدن پس طبیعیه که احساس خوشبختی کنن .شاید زندگی و آمال ما هم واسه یه عده دیگه همین شکلی باشه

من فکر می کنم آن زنها اصلا فکر نمی کنند!!!

حوا یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 08:53 ق.ظ

یعنی فقط لذت بردن کافیه؟

یادم هست توی روزنامه بود یا یه جای دیگه که نوشته بود انسانها گاهی یادشان می رود که هدف از زندگی کردن باید لذت بردن باشد.

کربن یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 04:34 ب.ظ http://carbon36.blogfa.com

نمی خوام آخر آسمون رو پیدا کنم . اما یه لجن زار شاید بتونه دوست داشتنی باشه اگه به این فکر کنی که بلاخره ته داره . شاید همینه که بعضی هامون جذب لجن زار می شیم تا آسمون ؟
اما خداییش گوشه ی اتاق دایره ای شکل کمی جای تامل داره ! :) شاید پیدا شد ؟! :)

حوا دوشنبه 2 مهر 1386 ساعت 01:12 ق.ظ

لذت اصیله ولی کافی نیست...شاید برای کسی که توی یه شرایطی(هر شرایطی) زندگی می کنه و از درون مسائل خودشو می بینه کافی باشه اما به نظرم برای من و تویی که از بیرون به شرایط اون نگاه می کنیم واضحه که لذت کافی نیست...آگاهی های جدید اجازه نمی ده از شرایط قبلی باز هم لذت ببریم...همینه که زن ایرانی که از زن ازبک آزادی بیشتری داره و خودشو در آستانه ی زندگی بهتری می بینه دیگه با اون نوع زندگی نسازه. نمی شه با چوب این لذت هر نارضایتی ای رو روند(و منظورم هم این نیست که تو این کارو می کنی!)

به پاسخی که چند کامنت قبل تر داده ام مراجعه کنید...

تایید حرف شماست.

اسم مهم نیست دوشنبه 2 مهر 1386 ساعت 09:01 ق.ظ

سلام.سفر بخیر.زیبا نوشتی اما مطالب پراکنده است.
گفتی کاش نیشابور هم اینقدر توریست داشت.انهم این جور توریستها!بیچاره توریستها!!!!

سلام. ممنون.

پراکندگی اش را بگذار به حساب کمبود وقت و نبود صفحه کلید فارسی و ...

یکی از تفاوتهای آشکاری که می دیدم باور درونی شان به تحمل و رواداری دیگران بود. آنها بی هیچ منتی و ژستی نظر ورفتار دیگران را می پذیرفتند.

تا درونی شدن اینها راه زیاد داریم.


در ضمن من آرزو نکردم نیشابور اینقدر توریست داشت گفته ام ای کاش نیشابور هم به دنیا نشان داده می شد. بین این دو فاصله است.

وحید دوشنبه 2 مهر 1386 ساعت 06:06 ب.ظ

سلام
خیلی زحمت کشیدی
ممنون و خیلی هم جالب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد