سخن تازه ای نیست

آخوند مجلس روایت کرد: هر که در مجلس عزاداری امام حسین(ع) به اندازه بال مگس(!) اشک از چشمانش جاری شود تمام گناهانش بخشوده خواهد شد. 

دوستان اصرار می کنند برویم امتناع می کنم.

می گوید زشت است که نرویم می گویم اگر برای صبحانه اش می روی؛ برو وگرنه مجلس وعظش بی ارزش است. برگی نمی دهد، گلی نمی افشاند، روح درونت را بارور نمی کند. می گوید از ما جدا شده ای می گویم اختیار دلم را که ندارم، لااقل بگذار تا اختیار تنم را از دست ندهم. می گوید آبرویت در جمع همکاران می رود می گویم آبرویی که با ریا بدست آید پستی و فرومایگی است.

می روند.  

 

من هم اشک ریختم به خاطر این اشکها...

 

 

 

پ.ن: روح سلطانی دیگر از زندانی بجست. وفات دکتر سید جعفر شهیدی را تسلیت و تهنیت می گویم.

نظرات 9 + ارسال نظر
وحید چهارشنبه 26 دی 1386 ساعت 09:37 ب.ظ

شمع را فکر جمع آمد نخست
در همین حالت که شد جانش بسخت
دیده را باید که بی پروا نمود
از چه می ترسی دل دیوانه پود

elyas جمعه 28 دی 1386 ساعت 04:02 ب.ظ http://www.sampad2sampad.blogfa.com

باز هم جالب بود

احمد جمعه 28 دی 1386 ساعت 11:23 ب.ظ

کاش میدانستم و فیلمی از مراسم های سوگواری زمان محمد رضا میگرفتم که می دیدید اشکهای پاک و زلال کارمندان کرواتی و دیگر اقشار فکلی و غیره را بدون هیچ گونه چشم داشت و تظاهر ...
اکنون در حسرت دیدن همچون اشکهای الماس گونه مانده ام .

بی کلام یکشنبه 30 دی 1386 ساعت 10:42 ق.ظ http://be-happy.blogsky.com

سلام مجید

تو که حرف دل همه ما رو زدی ...
مامان گفت : حتما برو ... رفتم .. موقع شام ... از خودم دلم گرفت .
دکتر شریعتی قشنگ میگه : در عجبم از مردمی که خود زیر تازیانه های ظلم و ستم هستند و بر همچون حسین آزاده ای گریه می کنند .

الان معنی شعرو فهمیدم ...
شاد باشی .

محمد یکشنبه 30 دی 1386 ساعت 12:56 ب.ظ

اون روزگارای جوانتری از این ایام (شاید به تقلید، شاید هم نه!) فیضی میبردیم ولی این روزگارای پیرتری جای شما خالی مراسم عزاداریمان خلاصه شد در خوردن (نه نذری ( درست نوشتم؟) که دست پخت خودمان را) و خوابیدن و فیلم سینمایی ۲۰۰۷ هالیوود دیدن
به کجا چنین . . . ؟

محمد دوشنبه 1 بهمن 1386 ساعت 03:03 ب.ظ

۱. سلام
۲. آقا ما شرمنده به خاطر اذیت هایی که از ما به شما می رسد
۳. چشم .دیگر برای شما تکرار نخواهیم کرد . پیام تان رسید .
۴. منتظر شما و راهنمایی های ارزشمند شما هستیم

سلام.

چون تو با بد، بد کنی پس فرق چیست؟

حسین سه‌شنبه 2 بهمن 1386 ساعت 08:23 ق.ظ http://sanaei.blogfa.com

پدیده غریبی است این پدیده و به سختی می توان نحلیلش کرد. معجونیست از مذهب، آئین، مراسم، نیاز، نعریف خود در جمع، تظاهر، سوء استفاده، خلوص، افسانه، حقیقت و ...

مصطفی یکشنبه 14 بهمن 1386 ساعت 11:44 ب.ظ

سلام
چند روز پیش در تاکسی، راننده تاکسی: من که چند وقت است دیگر ایمان را بوسیده ام گذاشته ام کنار، نماز هم نمی خوانم!
چرا؟
هنوز از کارت سوختم استفاده نکرده، 20 لیتر ازش کم شده! این هم شد اسلام، این مسلمانی است؟!
...
از اینها کم نشنیده ایم، از بقال و راننده و کارگر و ... اما شنیدن اینچنینی از دانایان، دل را می آزارد.
...
آن دوستمان که شب عاشورا را با فیلم هالیوود خوش می گذراند، خوش باشد...
آن دیگری که از شریعتی نقل می کند، نقل کند...
اما آیا اگر خلوص و اشک زلال کم شده، نیست هم شده؟ آیا تظاهر من، نقص من است یا شبهه ای در اعتقاد؟

زیاد می گوییم، همین

havadar یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 03:38 ق.ظ http://havadaransobhaninia.blogfa.com

با سلام و احترام
نمی دونم چرا اینقدر تو بد بینی و همه چی رو سیاه می بینی.مجلس امام حسین(ع) که دیگه مال کسی نیست جز امام حسین(ع).به نظر تو اگه کسی بره ریاست؟به نظر تو مجالس عزاداری امام حسین(ع) اشکال دارد؟ایا واقعا در این مجالس همه برای ریا می روند؟ایا نیستند کسانی که از روی اخلاص می روند؟ایا نبودند کسانی که این مجالس دگرگونشان کرده است.
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
خوشحال می شم بهم سر بزنی و نظرتو بگی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد