نوروز بر شما مبارک

هیچ لحظه ای به مانند آنچه که این روزها اتفاق می افتد مرا سرمست نمی کند. لحظه لحظه پیروزی است پیروزی خوبی ها. دست بر قضا زمستان سرد و بی رحمی را گذراندیم. سختیها بر ما رفت. بسیاری از خوبانمان را از دست دادیم. سید جعفر شهیدی، احمد بورقانی، حاج قربان سلیمانی و ...  سخت بود. بسیاری از هموطنانمان سوز جانکاه سرما را با مغز استخوانشان لمس کردند و چقدر آن روزها تلخ می گذشت که خانه ای گرم و راحت داشتم و بیشماری از هم میهنانم تا مدتها از محروم مانده بودند در کشوری که از ذخایر گازی پر است. آآآآآآآآآآآآآآه. بگذریم؛ 

این روزهای آخر هنوز هم جریان جوی هوا می خواست که سردی و سختی بیافریند اما زمین گرم شده بود. ره به جایی نمی برد. برفها آب می شدند و سیاهیی بود که بر هوای ستمگر جبار می ماند.

 

می دانید من خبر آمدن بهار را از کجا می گیرم؟ از شمشادهای کنار گذرها و کوچه ها. آنها در زمستان همه چیزشان را از دست داده بودند؛ طراوت، شادابی حتی برگها و جریان داخل آوندها را. اما بهار که می آید رستاخیزی رخ می دهد، انگار که روحی تازه می دمد، جوان می شوند و آبستن؛ غنچه های بیشمار که خبر سبزینگی و خرمی را با خود دارند و من چقدر این لحظه ها را دوست می دارم. 

 

ما انسانها هم به حکم انسان بودنمان جدای از این خیزش طبیعت نیستیم. ما هم بهار می کنیم و تازه می شویم آن هنگام که جان مطلوب و عزیزی در بر ما باشد. آن لحظه عید است. نوروز، شب قدر و ... از آن وقتهاست که می توان بر روی مرز راه رفت. از ناب ترین ساعت هاست و به قول مولوی ساعت از این بی ساعتی ها آگاه نیست.

نوروز سرشار از سمبلهاست . خانه تکانی یک سمبل است. نشانه است. چیزی را دور نمی ریزیم، گرد و غبار را از آن می زداییم، تنها کهنگی را از آن دور می کنیم. هر چیز را تازگی می بخشیم مثل بهار. ای کاش می شد دل و ذهن را هم چنین کرد.

 

از طرف دیگر آنچه که این روزها برایم سوال است راز ماندگاری این سنتهاست. چرا نوروز ازبین نمی رود؟ چرا نوروز حتی با ورود اسلام پایدار می ماند؟ چرا ایرانیان هر سال علیرغم همه مشکلات مالی و غیر مالی، سیاسی و غیر سیاسی  نوروز را بر پا می دارند؟ این سوالها جوابهای زیادی دارد ...

 

 

سال نوتان مبارک

 

 

پ.ن1: این رسم ما ایرانی هاست که در عید به خانه های دوست و آشنا سرمی زنیم تا غم و غصه ها را از دل که مانند گرد و غبار زندگی است را از دل هم دیگر پاک کنیم و دوباره خوبی ها را به زندگی باز گردانیم و زندگی نو را بدون گرد و غبار آغاز کنیم. (آرمان)*

پ.ن2: نتایج انتخابات حرفهای زیادی دارد؛ به وقتش صحبت خواهیم کرد. به حامیان غلامحسین مظفری می گویم که نتیجه چیزی از ارزش کار شما کم نمی کند. خسته نباشید.

 

 

 

*: آرمان برادرزاده ام است. نشسته بود اینجا. خواست بنویسد. من هم مانعش نشدم.

نظرات 6 + ارسال نظر
نوشین یکشنبه 4 فروردین 1387 ساعت 08:48 ق.ظ

سلام
نوروز سال 3746 ایرانی مبارک.
با بهترین آرزوها برای تو و تمام کسانی که دوستشون داری.

یک دوست قدیمی دوشنبه 5 فروردین 1387 ساعت 02:41 ق.ظ

سلام مجید جان
سال نو مبارک
بعد از مدتها دوباره اومدم پای اینترنت. با اجازه یک سر هم به وبلاگ شما زدم. خسته نباشی... چند تا مسئله به ذهنم می رسه که باید بگم:
1- مهندس مظفری اگر کمی بیشتر به اطرافش توجه می کرد و اولویت ها رو تشخیص می داد و دوستان گذشته رو حفظ می کرد، می تونست همچنان روی اون صندلی های راحت تکیه بده.
2- من زیاد سردار زارعی رو نمی شناسم، تاکیدی هم بر گناهکار بودن یا نبودنش ندارم چون هنوز هیچ چیز به طور کامل روشن نیست و اطلاعات من و تو هم ناقصه و مال نشریاتی که هر کدوم هدف خودشون رو دنبال می کنند. اما دو تا مسئله قشنگ اینجا هست: اول اینکه شما اینقدر نگران آبروی مومن و گناه و... (توی همون کامنتی که قبلا بهش اشاره کردی) هستی، حالا بدون اینکه محاکمه قانونی یکی تموم بشه، طرف رو محکوم کردی و براش نسخه روانپزشک و ... پیچیدی. دوم هم اینکه چند سال قبل برای دکتر مهاجرانی هم یک پرونده رو شد که بعدها نتیجه و دنباله ای براش نیومد، انگار که چنین اتفاقی اصلا نیفتاده. اینکه چرا تو زمان های حساس برای بعضی ها پرونده های خاصی ایجاد می شه، خودش قصه ای داره... بگذریم که کی می دونه چی واقعیته و چی دروغ؟!؟! شاید یک بازی جدید داره شروع می شه..........

یک دوست قدیمی دوشنبه 5 فروردین 1387 ساعت 02:50 ق.ظ

شرمنده، این نظر مال کامنت قبلیت بود که اشتباهی اومد اینجا! اما بهتر شد چون بخش نظرات اون یکی خیلی شلوغ شده بود.

محمد دوشنبه 5 فروردین 1387 ساعت 10:08 ق.ظ

۱.سلام
۲.سال نو مبارک
۳.آری ،نتیجه ارزش کار ما را نمی کاهد.ماهستیم وبرای اینده برنامه داریم .
۴.مهندس بیشترین توجه را به اطراف داشت و دارد و اولویت ها را نیز به خوبی می شناسد.به تمامی دوستان گذشته و حال نیز توجه دارد.
۵.دوستان گذشته چطور ؟در روزگارسختی که مهندس اماج تهمتها و ..... دشمنانش بود،دوستان گذشته کجا بودند ؟
۶.امروزنیز که بدخواهان فرزند نیشابور ،سرمست پیروزی ظاهری خود هستند و برای تاراج یک عمر خدمت این فرزند نیشابور آمده اند، این دوستان کجایند؟

وحید دوشنبه 5 فروردین 1387 ساعت 06:40 ب.ظ http://st.blogsky.com

هوا گرم است
صدای هق هق باد
صدای دانه های خفته بی تاب
هوا گرم است
پیچک مست پرواز
ز شاخ این درخت کهنه ی آز
هوا گرم است اینک پنجره باز
دل و فکر و زبان در شعله ی ناز
بقیه شو تو وبلاگ آپلود میکنم
ماله بهاره

شازده خانوم پنج‌شنبه 8 فروردین 1387 ساعت 12:07 ق.ظ http://SHAZDEKHANOOM.BLOGSKY.COM

نوروز یک جشن ملیست.ریشه محکمی در فرهنگ مردم آریایی ایران زمین دارد.به همین خاطر است که هیچ عیدی از ادیان دیگر جایگزین آن نمیشود و نخواهد شد.
نوروزتان سبز.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد