۴ سالگی وبلاگنویسی

اولین نوشته های من از حج شروع شد؛ خوش یمن و مبارک بود.  حدودا 4 سال از اولین نوشته ام در وبلاگ می گذرد.

 

 

در این فاصله اتفاقات زیادی افتاده است. بسیار ازنوشته ای تاثیر پذیرفته ام و بسیار هم آوایی کرده ام با آن. گاهی نوشته ام که خالی نماند و بسیار نوشته ام که حرف دلم بوده است؛ خواسته ام که حس درونم را منتقل کنم و بیابم همنفسی، دوستی، غریبی. غمی داشته ام به اینجا آورده امش و با شما به میان گذاشته ام یا نشاطی، طراوتی. از اتفاقات سیاسی نیز برکنار نبوده ام، هرچند که این روزها سیاست متاع بی ارزش میان مردمان شده است.

آن روزهای اول دور تسلسل"چرا نوشتن ؟"سراغم می آمد اما حال دیگر به اینها فکر نمی کنم برای دلم می نویسم. هیچ وقت سست نشدم؛ از نوشتن پا پس نکشیدم، خسته نشدم. یاد آن معلم عزیز بخیر که گفت" نوشتن بیرون زدن از صف مردگان است" و چقدر موثر بود این حرف. پیش می آمده است که به پویایی و نشاطی دست یافته ام پس از نوشتن یک مقاله؛ احساس مادری را داشته ام که فرزندی زاییده است اما از جنس اندیشه. 

 

...

 

 

زیادی رسمی شد. این آسمان ریسمان بافتنهای بالا یعنی که این نوشتنگاه 4 ساله شده.

چیزی که دوست دارم  الان درباره اش بنویسم

 

یکی قدم زدن در میان باغ و بستان و ...  

یکی سر گذاشتن بر دامن مادرم

یکی غزلخوانی مولوی

یکی رانندگی همراه با موسیقی – که البته بسته به حالم هم نحوه رانندگی و هم موسیقی فرق می کند

یکی سالاد درست کردن

...

 از جمله کارهایی است که از انجام دادنشان لذت می برم

 

شما هم از لذتهایتان بگویید.

 

 

پ.ن1: آن اولها – یعنی چیزی نزدیک به 6، 7 ماه – وبلاگم اسم نداشت همینطور نوشته بودم فعلا اسم ندارد.

پ.ن2: تصمیم داشتم امسال تغییراتی بدهم و آبی بپاشم و گلدانی بگذارم اما فرصتی پیدا نشد و دست نداد. به زودی ...

نظرات 23 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 7 خرداد 1387 ساعت 06:04 ب.ظ

happy birthday to ur blog
یکی قدم زدن تنهایی
یکی قدم زدن با الیزا D:
یکی عصرا؛چایی خوردن کنار پنجره
یکی نگاه کردن به پیشی های روی درخت توت همسایه؛که در کمین گنجشکان،و سعی بی سر انجامشون
یکی رفتن به کوه و در و دشت و کوییییییر
یکی بودن تو امامزاده ی محبوب خودم
.....................

الیاس پیراسته سه‌شنبه 7 خرداد 1387 ساعت 07:49 ب.ظ http://www.flickr.com/photos/pirasteh

سلام آقا !‌ عجب قدمتی داشتی شما ها !‌
انشاالله جشن تولد ۱۰۰ سالگی وبلاگ نویسیت :D

الیاس پیراسته سه‌شنبه 7 خرداد 1387 ساعت 07:50 ب.ظ http://www.flickr.com/photos/pirasteh

یادم رفت از لذت هام بگم !‌
گشتن و گشتن و گشتن !‌ دیدن و نشان دادن !‌ دم و بازدم در صبح نیشابور و ....

حسین چهارشنبه 8 خرداد 1387 ساعت 09:24 ق.ظ http://mehrpix.blogsky.com

مردان بزرگ در تاریخ ثبت می شوند.
باشد که شما نیز در این جریده تاریخ سهمی داشته باشید.

سری به ما نمی زنی ؟
در آخرین تماس که ... !!!

مجید شنبه 11 خرداد 1387 ساعت 11:35 ق.ظ

سلام حاجی!!
رانندگی همراه با موسیقی بدون من!!!! نامرد.
بزا بیام باهم کاروان شهرام ناظری رو داد بزنیم ،Culture رو با تمام وجود گوش بدیم...،اون آهنگ افقانی یادت هست ....حتماً بنز رو هم یادته ....

از پنجره کنی نگاااااا
با دو تا چشموون سیااااااااااا

الیزا شنبه 11 خرداد 1387 ساعت 10:13 ب.ظ

یکی اومدن و در هوای صبح روز بعد نفس کشیدن
یکی معجزه*!

*:معجزه بودن ما با همدیگر است.

بی کلام یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 12:36 ب.ظ

تبریک می گم .
ایشاللا عروسیش !!

ممنون.
ایشالله از شما D:

ستاره دنباله دار دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 08:20 ق.ظ

دیدم امروز صبح قیافت مثل بچه ها شده بود نگو تازه چهار سالت شده. کوچولو تولدت مبارک لالالالالالالالا...
لذت منم شبیه لذت توی. رانندگی با موسیقی توی جاده با هوای ابری. آخ که چه حالی میده... چر جام دلت خواست بزنی کنار و چند تا عکس بگیری و یه چیزی بخوری و یه حالی بکنی و دوباره را بیفتی. وای دارم دیوونه می شم. رفتم تو حال. دیگه بی خیال

بنده به عنوان صاحبخانه از تمامی بازدیدکنندگان بابت این بیانات، لهجه مشهدی و املای کلمات فارسی " قیافت، توی، را، چر و ... " طی مراسمی عذرخواهی می کنم.

تقصیر خودش نیست اخلاقش اینطوریه!!!

وحید دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 05:52 ب.ظ

سلام
انشالله ۱۰۰ سالگیش
من یکی از بزرگترین لذت هام نگاه کردن به چیز های زیباست
از گل و منظره و آسمون و آدما و...

مستور چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 01:01 ق.ظ

سلام محمودخان!
مبارکا باشه.راستی هنوز تنهایی! بابا تو دیگه کی هستی.....

پیدای پنهان یکشنبه 19 خرداد 1387 ساعت 02:46 ق.ظ

مرسی که به یادمون اوردین که در زندگی میشه از چیزای کوچک لذت های بزرگ برد!

همین فکر کردن به لذتها می تواند به خودشناسی کمک بزرگی کند.

سهیل یکشنبه 19 خرداد 1387 ساعت 08:03 ق.ظ http://soheylonline1.blogspot.com/

Happy Birthday! I am also reborn!

داود یکشنبه 19 خرداد 1387 ساعت 08:03 ب.ظ http://12rokh.blogfa.com/post-13.aspx

از لذتهای اپیکوری من یکی اینست که ... ( چرا بخاطرم نمی رسد هیچ چیز ؟! )

اپیکوری یعنی چه؟

مالک دوشنبه 20 خرداد 1387 ساعت 05:25 ب.ظ

سلام حاجی . تبریک میگم ، سر زدن گاهی به گاهی به صبح روز بعد ، یادم میاره که دنیای نت میتونه مانع دوری آدما باشه ، یکی از لذت های گاه و بیگاهم ؛ ۴ سالگیشم که سرعت چرخش زمین و گذر زمون را به یادم میاره .
موفق و پیروز .
همچنان وبگردی و مطالعه هر چی مخصوصا که هیچ ربطی به من نداشته باشه و البته خانواده .

اووووه!!!
ببین کی اینجاس؟

حوا دوشنبه 20 خرداد 1387 ساعت 09:08 ب.ظ http://shortsteps.persianblog.ir/

اولین پستهای من مال ۸۲ بود...بعد ۸۶...بعد ۸۷! هی رفته ام و آمده ام...دل یک جا بند شدن نداشته ام گویا...اما این ادامه دادنها به آدم دل می دهد (:
پایدار و نویسا باشید.

دل نیابی جز که در دل بردگی

حسین سه‌شنبه 21 خرداد 1387 ساعت 08:50 ب.ظ http://sanaei.blogfa.com

اندیشه زادن کاریست دشوار و خیره شدن به چنین نوزادی بس طربناک. ۴ سالگی این زادگاه مبارک.

من همچنان باید به انتظار بنشینم برای پاسخی صحیح به آنچه پرسیده ای. شاید برسد روزی...

بی کلام چهارشنبه 22 خرداد 1387 ساعت 05:15 ب.ظ http://be-happy.blogsky.com

سلام
یه چی بگم ؟؟
من آپم ؟!!!!!

منتظرتم ...

وحید جمعه 24 خرداد 1387 ساعت 12:14 ق.ظ http://st.blogsky.com

به لذت ها اضافه کن
نوشتن با مداد کند روی کاغذ کاهی
از solitaire حل شده در ۳۴ ثانیه عکس گرفتن
نرفتن به کاشمر
میشه لذت ها ی من
یادم رفت قرمه سبزی غذایی بهشتی است .

صبرا چهارشنبه 29 خرداد 1387 ساعت 04:45 ب.ظ

۴ سالگی مکتوب شدن اندیشه هایتان خجسته ...

صبرا چهارشنبه 29 خرداد 1387 ساعت 04:49 ب.ظ

پس این ها همه اسمش زندگی است
دلتنگی ها
دلخوشی ها
ثانیه ها
دقیقه ها
ما زنده ایم چون بیداریم
ما زنده ایم چون می خوابیم
و رستگار و سعادتمندیم
زیرا هنوز بر گستره ویرانه های وجودمان
پا نشینی برای گنجشک عشق باقی گذاشته ایم...
(حسین پناهی)

... پنج‌شنبه 30 خرداد 1387 ساعت 01:09 ق.ظ

خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر...
تبریک مارو هم بپذیرید قربان.
صبح نیشابور با همه ی آلودگی های ایجادی از سرانش هنوز لذت بخشه!!اینطور نیست؟!! می دانیم که هست.
همین تلفیق همین پارادوکس لذتش و بیشتر می کنه!
میشه یاد گرفت که نباید دید که همرنگ شد.
سخت نمی گیریم لذت می بریم و همرنگ نخواهیم شد.
و شاید اگه میشد حرف دل رو زد ..
اوج لذت وقتی میشه یه آرزو .آرزو میشه چند تا دست خط یا اینکه یه دفتر ...
عجب دل پری داشتم و نمی دونستم.
شاد باشید.


ابراهیم حصاری شنبه 1 تیر 1387 ساعت 06:51 ب.ظ http://akkaskhane.blogfa.com

سلام
خیلی وقته فرصت دیدار دوستامو نداشتم
خوشحالم این دیدار با مناسبت قشنگی همراه شده
امیدوارم سالهای سال بنویسی

amir yari دوشنبه 10 تیر 1387 ساعت 05:32 ب.ظ http://www.amiryari.com

سلام آقا مجید
من امیر یاری نویسنده سایت امیریاری دات کام هستم. سایت من با موضوعات مرتبط با عکاسی و گرافیک دیجیتال به روز می‌شود. روی سایت ایمیل شما را ندیدم که برای‌تان میل بزنم. ایمیل من در بالا ذکر شده. در صورتیکه میل دارید به من ایمیل بزنید یا سایت را ببینید. اگر مورد علاقه‌تان بود شاید مناسب دیدید سایت من را به دوستان‌تان معرفی کنید.
از همکاری شما صمیمانه متشکرم
امیر یاری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد