انتخابات ریاست جمهوری ۲

چند روز است که می خواهم برای آمدن آقای خاتمی به میدان انتخابات مطلبی بنویسم. گرفتار هستم و مطالب آنقدر زیادند و پراکنده و جمع ناشدنی که به کاغذ و قلم نمی رسند. از طرفی احساس می کنم فضای سایبر هم همینگونه است.

آقای خاتمی شریف است و بزرگوار؛ جای انکار ندارد. ویژگیهای مثبت اخلاقی بسیار دارد که آنها را می ستایم. که دروغ نگفت اگر به اقتضائاتی راست نگفت. صمیمی، گرم، خودمانی و دوست داشتنی است اما محترم است و محتشم. با او می توان راز گفت و شنید و دعوتش کرد که برایت خطبه بخواند. با خاطرات خوب ما پیوند عمیق دارد. همان بس که او بهانه شکست نرم یک انحصار بود. نه بزرگی بود به همه فشارها و زورگوییها. امید ما بود. عاشقش شدیم. حرف دلمان شد. می خواستیم او رویای ما را پیش چشممان زنده کند. آن روزنامه های پر نشاط و کلاس پر شور دبیرستان را چه کسی می تواند از یاد ببرد؟ یا آن روز دیدنی پس از پیروزی بر استرالیا را در فوتبال؟ روز برفی کنفرانس سران اسلامی را چطور که همه به خاطر شخص آقای خاتمی در سطح بالا در این کنفرانس شرکت کرده بوند؟ اینها همه نوستالژی شیرین ماست.

اما چرخ روزگار آنطور که می خواستیم نگشت. نشد. فشار و کشاکشها آغاز شد و دست آنهایی که توفیقش را نمی خواستند به خون آلوده شد؛ از حمله گروههای فشار گرفته تا قتلهای زنجیره ای تا بازداشت شهرداران تهران تا توقیف مطبوعات تا ....

همین شد که روز به روز فتحمان کردند و قهقهه مستانه سر دادند که "برو به خود خاتمی بگو بیاد اینجا ازت حمایت کنه" وزیر اصلی کابینه که بازوی راست اجرای کشور بود در زندان بود و نبود کسی که حمایتش کند و ....

خب اینها همه هست.

اگر شیخ مهدی کروبی سهم خود را می خواهد و از 84 حزبی ساخته و روزنامه ای راه انداخته و آدم با جراتی است در مقابل رهبر به چون و چرا برخاسته بود؛ هم او بود  که قانون اصلاح مطبوعات را که یکی از دو کار مهم دولت خاتمی و مجلس ششم بود به واسطه حکم حکومتی ! ملغی کرد و مطبوعات نوخاسته، یک شبه توقیف شدند.

اگر محمود احمدی نژاد از همکنون تمام ابزارهای ممکن و ناممکن را به دست گرفته است تا بار دیگر به وعده ای و عدالت نمایی رای مردم را به توبره بکشد و 4 سال دیگر تحمل کنیم بدتر از آنچه که تا کنون دیده ام؛ ما که می دانیم در صندوقش غیر لعنت نیست و نبود.

اگر در این 4 سال تنها دروغ شنیده ایم و ریا دیده ایم اعتقاد ما به راستی و درستی که از بین نرفته است.

اگر قیمت نفت این تنها راه معیشتی ما ایرانیان کاهش یافته است؛ اگر حجم سرمایه گذاری خارجیمان عملا نزدیک به صفر است؛ اگر سال 88 سال بیکاری و فقر است؛ اگر ، اگر ...

ما که امیدمان را ازدست نداده ایم و آینده مان را، ایرانمان را با دستان خودمان می سازیم.

نفس حضور آقای خاتمی نشاط و جنب و جوش را میان توده های مردم و سیاسیون ایجاد کرده است که قابل ستایش تر از خود خاتمی است.