انتخاباتی که تمام نشد

نوشتن این روزها سخت است. نه اینکه حرفی نباشد که از زیادی است؛ از بهت و حیرت و از بیم و امید است و البته سرعت وقوع اتفاقات که مجال تحلیل را تنگ و باریک می کند. اما احساس می کنم این اتفاق با گذشته ها متفاوت است و به دلایلی که به نظر می رسد توفقش اگر ناممکن نباشد سخت و طولانی است:

·          این حرکت سر دارد آن هم نه یکی؛ چندتا! اکبر هاشمی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی از اصلی ترین مخالفان خودی این جریان هستند. در گذشته به خصوص بعد از دوم خرداد هر اتفاقی که می افتاد همه منتظر کسی بودند تا سررشته کار را به دست بگیرد. اما این بار دو نفر معتقد به وجود تقلب در انتخابات و اکبر هاشمی نیز به خاطر توهینهایی که در طول مدت انتخابات به او شده بود پیدا شدند و سید محمد خاتمی نیز.

·          این حرکت فرهنگ دارد. خاطرتان اگر باشد دوم خرداد 76 که حماسه شد با خود واژه هایی را به میان ادبیات عمومی آن روزها  آورد که قبل از آن سابقه نداشت. مثل جامعه مدنی، قانونمندی، گفتمان و ... اما هیچ موسیقیی، عکس و تصویری خاطره ساز نشد. این روزها به تعدد شاهد انتشار موسیقی و یا کلیپهایی هستیم که حاوی مضامین انقلابی و حماسی اند.

·          این حرکت سازماندهی شده نیست. که اگر بود تا به حال سربازان گمنام و بانام امام زمان پیدایشان کرده بودند و به سزای اعمالشان می رسیدند. و دیگر اینکه حتی اگر – فرض محال- آن کسانی که در دادگاه اعتراف کرده اند مسببین اصلی اغتشاشات باشند که الان دیگر صدایی نمانده بود.

·          هیچگاه تا به این اندازه شاهد سرکوب و فضای بسته و امنیتی نبوده ایم و یا حجم دستگیریها تا به این اندازه نبوده است. از اعترافات سران اصلاحات گرفته تا شایعاتی که درباره اتفاقاتی که در زندانها افتاده است و همراهی عجیب و بدون وقفه صدا و سیما از این ماجراها، همه از وجود انگیزه قوی برای کسب صندلی قدرت به هر قیمت حکایت داشته است.

·          هیچگاه تا به این اندازه شاهد شفافیت مواضع گروهها و جناحها در قبال مسایل سیاسی پیش آمده نبودیم. بیانیه های سیاسی جناحهای اصلاح طلب را که ورق بزنیم همه بسیار روشن تر و صریح تر از گذشته به وضعیت موجود انتقاد کرده اند. بسیاری از مراجع تقلید ریاست جمهوری را به محمود احمدی نژاد تبریک نگفته اند. در بعضی موارد حتی کار به مجلس خبرگان رهبری و بررسی عملکرد رهبر نیز کشیده شده است.

·          هیچگاه تا به این اندازه شاهد اتحاد مخالفان نظام جمهوری اسلامی نبوده ایم. از سلطنت طلبها تا مجاهدین خلق رانده شده از عراق، ملی گراها، نمایندگان تبعید شده مجلس ششم، دانشجویان خارج از کشور و... همه دست در دست هم در تظاهرات و اعتراضاتی هماهنگ شرکت می کنند تا بگویند دولت محمود احمدی نژاد نامشروع است.

اینها که من گفتم واگویه ای بیش نیست و خود حتما می توانید موارد دیگری به آن اضافه کنید. اما چیزی هست که از همه موارد بالا جدی تر است اینکه آنها که دیروز منتظر امام زمان بودند تا اصلاح امور کند امروز منتظرش نیستند خود دست به اقدام زده اند.

 

 

 

پ.ن: هیچگاه برای من لفظ شیخ با آخوند مساوی نبوده است. شیخ در نظر من جایگاه والایی دارد که شاید به خاطر احترامی بوده که برای گذشتگانمان قایل بوده ام مثل شیخ الرئیس بوعلی سینا، شیخ اجل سعدی، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، شیخ حسن جوری و ... این روزها شیخ مهدی کروبی نیز از این احترام بی بهره نیست.

نظرات 4 + ارسال نظر
روح الله عظیمی نژاد شنبه 7 شهریور 1388 ساعت 08:49 ب.ظ

سلام حاجی.قرار میذاری بیایی نیشابور.که نمی آیی.ما که از نیشابور رفتیم ودر حال کسب آمادگی های لازم واسه رفتن از این مملکت.می ترسم قبل از رفتن تو را نبینم.بابا ول کن این مسایل رو.بعد از رمضان یک قراری نیشابور این وطن از یاد و بر باد رفته بگذار تا هم و ببینیم به یاد آن روز ها

حوا دوشنبه 23 شهریور 1388 ساعت 12:38 ق.ظ http://shortsteps.persianblog.ir/

این چیزها را وقتی فکر میکنم یا می شنوم می دانم درست است... اما هرکارش بکنم باز هم که یادم می آید از این روزها و اتفاقات؛ صمیمانه می ترسم و رنج میکشم

صبرا چهارشنبه 25 شهریور 1388 ساعت 10:10 ق.ظ

ای کاش داوری...!

مدی سه‌شنبه 7 مهر 1388 ساعت 11:36 ب.ظ http://madikhanoom.blogsky.com

دمت گرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد