موج مثبت

شاید خیلی علاقه ای به خواندن این مطلب نداشته باشید.

" وه چه بی رنگ و بی نشان که منم          کی ببینم مرا چنان که منم؟ "

نقاش بیست لوح از او کشید اما باز که می نگریست صورتی تازه از او جلوه می کرد و نقشی دیگر.

در اینجا هیچ معجزه ای رخ نداد، فرشته ای نازل نشد فقط ذهنیت شخص دائما تصویر جدیدی از مولوی می ساخت.

اعتقاد دارم اوقاتی وجود دارد که متافیزیکی، ماورائی، چیز دیگری بر انسان حاکم می شود و او را از عالم دیگر می کند. مباهله محمد(ص)هم از همین نوع است؛ هیچ صاعقه ای، رعد و برقی، طوفانی ... هیچی ! همین هم هست که در جنگ خندق سیصد هزار فرشته در دید کافران، آنها را فراری می دهد. حتی عاشق شدن هم از این دست است.

جالب این که برای خودم اتفاق افتاده است که وقتی دروغ شنیده ام فهمیده ام یا بارها ( مخصوصا این اواخر)  خطوری در دلم گذشته و به لحظه ای اتفاق افتاده است.

عجیب تر این که گاهی اوقات همه دپرس هستند یا برعکس همه پرنشاط و طراوتند.

این همه موج ماورایی مثبت و منفی از کجا می آیند؟