دست بر قضا عاشورا از ما چندان دور نیست. مگر حسین (ع) نمی توانست با قدرت درسازد و بزرگ و موثر باقی بماند؟ مگر نام حسین(ع) از برادرش پرآوازه تر نیست؟ مگر نمی گوییم منفی ترین مبارزه تاریخ از آن حسین (ع) است؟ مگر ...
کسی هست که سالها عادت کرده است به نزول خواری و کم فروشی و انواع رذائل پنهان. حال اگر در صف اول کمک به بینوایان قرار گیرد و برای انواع مراسم دست به جیب شود؛ کدام عقل سلیمی به آن مهر صحت و سلامت می زند؟ کدام رای اخلاقی می تواند توجیه گر ریا کاری باشد؟
آیا بار کج از راه کج به منزل می رسد؟ آیا هدف وسیله را توجیه می کند؟ آیا نبوده و نیستند رژیم های اقتدار گرا که برای رسیدن به اهداف خود دستشان به هزار و یک جنایت و خون آلوده شده و می شود؟ آیا سیاست کثیف نیست؟
پاسخ تمام سوالات بالا روشن است. حق همیشه حق است. حقیقت خواه نباید آلوده شود.
همیشه اندک بوده اند کسانی که چراغ روشنی بوده اند برای کثیر مردمان در شب تاریک و دریای مواج این دنیا. حبل متین ما انسانهای کم و کوتاه بین اند که تا به ناگاه در چاه نیفتیم. کسانی اند که به جامعه خط و سر مشق می دهند، آنهایند که به خیر و نیکی دعوت می کنند. قافله سالاراند. مصداق روشن این آیه اند " ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر" . دقیقا به همین معنا آنها دنباله رو حوادث نیستند بلکه حادثه را می سازند و درست به همین دلیل پیروی آنها از سیاستمداران و متوسطان امری ناصواب و ناپسندیده است که اگر چنین باشد دیگر چه تفاوتی میان اجزا جامعه وجود دارد. سیاستمدار نمی تواند روشنفکر باشد و روشنفکر نباید سیاست پیشه گردد؛ بهترین حالت آن حرکت سیاستمدار با چراغ روشنفکران است. هر یک از اجزا جامعه باید در جایگاه خود بماند.
مفصل این گفته ها در مانیفست جمهوری خواهی اکبر گنجی آمده است.
پ.ن: اگر دوستان همت به خرج دهند و بانی یک قرار وبلاگی شوند ای بسا دعای خیر را بدرقه راه خودشان خواهند کرد.
|