نشانه

جاده ماسوله

آیا همیشه نشانه هایی وجود دارند و ما را به راهی رهنمون می کنند؟

اگر خواسته باشم برای پاسخ به این سوال تضمین بیاورم اول کسی که به خاطرم می آید همانا حضرت شیخم مولانا است. او در هر چیزی که می نگریست نشانه ای، کلید رمزی، پاسخی می یافت. نیاز به هیچ اعجاز و جادویی نبود که دیده شود؛ همین پدیده های طبیعی معمولی. زمین، دریا، آب، درخت، باغ، زمستان، بهار، ماهی، ماه، خورشید، شمس- برای شمس لطفا چراغی روشن کنید-  و هزارها هزار واژه ای که در کلام مولوی جان گرفته اند و جان می بخشند. در پس همه این نشانه ها یک حرف، یک جهت هست. عاشقی!

و از این عاشقی به خدا باید رسید.  

رمضان نزدیک است و می کوشم که دردهای عاشقی ام را، آنجا درمان کنم. شاید به قول سید عطاالله مهاجرانی در جهانی که مولوی زیسته و مثنوی وجود دارد؛ می توان زندگی کرد و از خود کشی گریخت...

پ.ن: مهدی علومی دوست خوب و قدیمی ام، مدتی است در تهرانشهر درس می خواند.  از او به خاطر آلبومهای موسیقی که به من داده است تشکر می کنم.