تکرار تاریخ

نشسته ام لیوان چای گذاشته ام روی میز و به بخارهایش خیره شده ام؛ زیبایی سه بعدی مسحور کننده ای دارد. بیرون پنجره را نگاه می کنم. باران و برف با هم می بارد. عصر شده است و سرد. چای گرممان می کند. حرف می زنیم با مرتضی.

می گویم داریم دوره عجیبی از تاریخمان را می گذرانیم. پر هیجان است. هر روز منتظر خبر تازه ای هستیم. در رگهایمان خون می دود. خشمگینیم. سرعت دارد.

درست مثل آنها که استبداد را مشروط کردند، آنها که فردای سرخ را در سرزمینمان می دیدند، آنها که تیر خورند، آنها که رویای آزادی را دیدند؛ آنها که ...

تاریخ تکرار می شود. آدمها رونویسی تاریخ همدیگرند. رفتار آنها هرچند سریعتر باشد اما ماهیت یکسان دارد. در مقابل ظلم می ایستند، ستمکاری نابخشودنی است و آزادی مبارزه کردنی.  خواه سلطانی باشد، خواه دینی.

مرتضی همچنان روند تکرار بازارهای مالی فارکس را می نگریست.

 

 

پ.ن: همزمان این آهنگ را گوش می کنیم. دوباره بر ما گواه می شود که قدرت و سیاست بر جنازه رقیب هم رحم ندارد. هر چند گروهی که 24 میلیون رای تقلب می کند این سبعیتها شگفتی ندارد.