حالم به هم می خورد این روزها از این همه شعار توخالی و پوچ که روی سر مردم آوار می شود.
زندگی خوب برازنده ایرانی، ایرانی آباد و خانواده ای با نشاط، هوای تازه ....
معنی اصلاح طلب اصولگرا را نمی فهمم. نمی دانم تیم تبلیغاتی کاندیدای محترم چه درجه ای از دانش سیاسی دارند که چنین شعارهایی را طرح می کنند. عجیب است آدمهایی که تا دیروز رو در رو به مردم سیلی زدند؛ امروز به برکت کارتلهای بزرگ اقتصادی عکسهای قشنگ می گیرند و شعار ایران برای همه ایرانیان سر می دهند. چه دروغ و ریا و تزویری موج می زند. اشتباه کرد کسی که گفت اینها حاصل دولت خاتمی است.
از پاییز 83 گفته بودم که اصلاح طلبان اگر به اصلاحات ریشه ای اعتقاد دارند باید به دور از سرای قدرت به ترمیم ضعفهای خویش بپردازند. معتقدم اگر نیروهای اصلاح طلب وارد عرصه اجرا شوند نمی توانند رسالت اصلی خویش را به درستی ایفا کنند و آلوده قدرت می شوند. همچنین که زیدآبادی گفته است من هم می گویم که راه اصلاحات لزوما از بالا نمی گذرد. نیازی به فتح قوه مجریه ای که اسم تدارکات به خود گرفته نیست و بدون آن هم می توان راه اصلاحات را باز کرد. آن هم با مجلس و قوه قضاییه ای که با قدرت تمام و قامت بلند در مقابل جریان اصلاحات ایستاده اند.
از شخص هاشمی هم هیچ انتظاری برای ادامه اصلاحات به دست او ندارم چه اینکه او ذاتا دارای منشی اقتصادی است. این روزها، شکم گرسنه مردم با نطقهای آتشین پر نمی شود و معیشت برگ برنده محافظه کاران و پاشنه آشیل اصلاح طلبان است که جدی هم هست.
همیشه جهشهای سیاسی ملتها از دل توسعه اقتصادی حاصل می شود. شاهد آن هم همین انقلاب 57 که محصول رفاه بر آمده از دلارهای نفتی بود. دوم خرداد هم به نوعی از همین دست است.
هاشمی شخصی است که می تواند در میان این گرایشها تعادل ایجاد کند و از ایجاد تنش جلوگیری کند و اصلاح طلبان در ظل آن می توانند به مشق سیاست کنند.
اینها را برای آنانی گفتم که هنوز به اصلاحات از درون نظام فکر می کنند. خودم هنوز از پوسته تحریم در نیامده ام .
می گویم.
|