گل سرخ

و آفتاب امروز سر زنده تر

 می درخشد :

و از لا بلای قله های سپید

به دشت های سبز می رسد:

می بیند رهگذری

گل سرخی به دست دارد :

می تابد و می گوید این گل سرخ

برای کیست ؟

و او می گوید :

برای خداست . می خواهم بگویم که دوستش دارم.

 

 

برای تو

 

از برادر زاده ام.