پیامبر ما

این روزها که بازار هتک حرمت و تهدید و ترور پر رونق است، بد نیست به گوشه ای از سیمای محمد(ص) اشاره کنم که شاید کمتر شنیده باشید.

" آورده اند که پیغامبر (ص) با صحابه از غزا آمده بودند. فرمود که طبل بزنند. امشب بر در شهر بخسبیم و فردا در آییم. گفتند یا رسول الله به چه مصلحت ؟ گفت که شاید زنان شما را با مردمان بیگانه جمع ببینید و متالم شوید و فتنه برخیزد. یکی از صحابه نشنید . در رفت و زن خود را با بیگانه یافت.

اکنون راه پیغامبر این است که می باید رنج کشیدن از دفع غیرت و حمیت انفاق و کسوت زن و صدهزار رنج بی حد چشیدن تا عالم محمدی روی نماید. راه عیسی (ع) مجاهده خلوت و شهوت ناراندن، راه محمد (ص) جور و غصه های زن و مردم کشیدن."               فیه ما فیه - محمد جلال الدین بلخی

 

محمد

 

این پیامبری است که برای خلق آمده است نه برای تارکان دنیا. ملاحظه خلق کردن و جلوگیری از فتنه های احتمالی، پرده پوشی، حفظ حرمتها و ....

همین هاست که محمد را برای من صمیمی، خودمانی، دوست داشتنی می کند. تصویری که با تمام اولیاء دیگر دینی ام فرق می کند. اوست که پیامبری می کند یعنی در میان مردم، سختیهاشان را می بیند و با آنان شریک می شود. در شادیهاشان خود گوسفند قربان می کند و تقسیم می کند. در میان آنها زمینی می  زید.

حس می کنم اگر امروز در میان ما بود از آن کاریکاتور بر نمی آشفت. گرچه که فکر می کنم بعضی رفتارهای خام ماست که او را تا این حد مایه دستمالی عده ای بی منطق و خیال اندیش کرده است و گرنه بمب اتم کجا و پیامبر سبز کجا؟