چند روز است که می خواهم برای آمدن آقای خاتمی به میدان انتخابات مطلبی بنویسم. گرفتار هستم و مطالب آنقدر زیادند و پراکنده و جمع ناشدنی که به کاغذ و قلم نمی رسند. از طرفی احساس می کنم فضای سایبر هم همینگونه است.
آقای خاتمی شریف است و بزرگوار؛ جای انکار ندارد. ویژگیهای مثبت اخلاقی بسیار دارد که آنها را می ستایم. که دروغ نگفت اگر به اقتضائاتی راست نگفت. صمیمی، گرم، خودمانی و دوست داشتنی است اما محترم است و محتشم. با او می توان راز گفت و شنید و دعوتش کرد که برایت خطبه بخواند. با خاطرات خوب ما پیوند عمیق دارد. همان بس که او بهانه شکست نرم یک انحصار بود. نه بزرگی بود به همه فشارها و زورگوییها. امید ما بود. عاشقش شدیم. حرف دلمان شد. می خواستیم او رویای ما را پیش چشممان زنده کند. آن روزنامه های پر نشاط و کلاس پر شور دبیرستان را چه کسی می تواند از یاد ببرد؟ یا آن روز دیدنی پس از پیروزی بر استرالیا را در فوتبال؟ روز برفی کنفرانس سران اسلامی را چطور که همه به خاطر شخص آقای خاتمی در سطح بالا در این کنفرانس شرکت کرده بوند؟ اینها همه نوستالژی شیرین ماست.
اما چرخ روزگار آنطور که می خواستیم نگشت. نشد. فشار و کشاکشها آغاز شد و دست آنهایی که توفیقش را نمی خواستند به خون آلوده شد؛ از حمله گروههای فشار گرفته تا قتلهای زنجیره ای تا بازداشت شهرداران تهران تا توقیف مطبوعات تا ....
همین شد که روز به روز فتحمان کردند و قهقهه مستانه سر دادند که "برو به خود خاتمی بگو بیاد اینجا ازت حمایت کنه" وزیر اصلی کابینه که بازوی راست اجرای کشور بود در زندان بود و نبود کسی که حمایتش کند و ....
خب اینها همه هست.
اگر شیخ مهدی کروبی سهم خود را می خواهد و از 84 حزبی ساخته و روزنامه ای راه انداخته و آدم با جراتی است در مقابل رهبر به چون و چرا برخاسته بود؛ هم او بود که قانون اصلاح مطبوعات را که یکی از دو کار مهم دولت خاتمی و مجلس ششم بود به واسطه حکم حکومتی ! ملغی کرد و مطبوعات نوخاسته، یک شبه توقیف شدند.
اگر محمود احمدی نژاد از همکنون تمام ابزارهای ممکن و ناممکن را به دست گرفته است تا بار دیگر به وعده ای و عدالت نمایی رای مردم را به توبره بکشد و 4 سال دیگر تحمل کنیم بدتر از آنچه که تا کنون دیده ام؛ ما که می دانیم در صندوقش غیر لعنت نیست و نبود.
اگر در این 4 سال تنها دروغ شنیده ایم و ریا دیده ایم اعتقاد ما به راستی و درستی که از بین نرفته است.
اگر قیمت نفت این تنها راه معیشتی ما ایرانیان کاهش یافته است؛ اگر حجم سرمایه گذاری خارجیمان عملا نزدیک به صفر است؛ اگر سال 88 سال بیکاری و فقر است؛ اگر ، اگر ...
ما که امیدمان را ازدست نداده ایم و آینده مان را، ایرانمان را با دستان خودمان می سازیم.
نفس حضور آقای خاتمی نشاط و جنب و جوش را میان توده های مردم و سیاسیون ایجاد کرده است که قابل ستایش تر از خود خاتمی است.
سلام
از آنها نوشتی و از خودمان نه
ما چگونه بودیم و چگونه شدیم؟
کاش همه این گونه بیندیشند...
یاد آن دولت صادق نرود از یادم
خاتمی مرد حقایق نرود از یادم
"الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم"
بوی بهبود ز اوضاع جهان نمی شنوم!
برای آن جهان بهتر آنچه سعی است من اندر طلبش بنمایم
و حافظ می گوید که اینقدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
دوستان عزیز و مهربان شما را با خود وارد خاطرات سفر هایم به دور ایران خواهم کرد
یعنی
سفر نامه مرد اسکیتی
آقا سلام . شما می دونین منظور اصلاح طلبان از اصلاحات چیست؟ برنامه و اهرم اجرای آن چیست؟ خط قرمز آن کجاست؟ ما نمی دونیم . اگه می دونین بما بگین.
هر کس با شعار اصلاحات بخواهد وارد شود ابتدا باید بطور کاملا" روشن پاسخهای بالا را بدهد .
من فکر میکنم باید هرطور شده مانع به قدرت رسیدن اقتدارگرایانی مثل این مردک؛الف.ن؛بشیم!
تحریم و ایجاد ناامیدی در شرایط فعلی بزرگ ترین خیانت به آزادی و بزرگ ترین لطف به رژیمه!
سلام . عالی بود.
اجازه میدین از این مطلبتون با اندکی تحریف تو یه نشریه داخلی استفاده کنیم؟
ممنون .
مدتی است نفسم تنگی می کند، دیگر وطن برایم محبوبیت گذشته را ندارد، فقط وقتی "ای ایران" را می شنوم حس نوستالژیک وطن پرستی ام گل می کند وگرنه هیچ.
سیب زمینی شده ام. می خواهم آرام زندگی کنم و وطن را با خاطره هایش، تلخ و شیرین، به یاد بیاورم.
آب از سرمان گذشته، نا امید نیستم ولی به گمانم اگر کسی بتواند برود و نرود به خود و وطنش خیانت کرده، آری به وطن خیانت کرده!
شنیدن دروغ هم بعضی وقتا دوست داشتنیه
کاش پس از آمدنش هم به همین اندازه نشاط بخش باشد و امید آفرین...
نرمنرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار ...
نوروز بر شما فرخنده و شادمانه باد.
شاید در طبیعت آدمی است که در هنگامههای درک و کشف یک تحول همچون گذر از سال کهنه و رسیدن به سال نو، به درون برمیگردد و گذشته و حال و آینده را بازنگری و وارسی برنامهریزی مینماید. و شاید این لحظههای بازنگری و وارسی و برنامهریزی برای بسیاری از ما، لحظهی تولد آرزوهای کوچک و بزرگ و امیدهای دور و نزدیک باشد. شگفت، اینجاست که برخی از این امید و آرزوها در بین گروهی بزرگ از مردم مشترک باشند؛ بدون تردید، آرزو و اندیشهی سرافرازمندی و شکوهمندی نیشابور دغدغه، خواسته و آرزوی تمام نیشابوریها و به ویژه وبنویسان نیشابوری است.
به زعم اینجانب، نیشابور، «شهر مردم» است و به نظر میرسد مهمترین راهبرد برای توسعهی این گهوارهی تمدن، چیزی جز گام برداشتنش در راستای توسعهی انسانی و فرهنگی، نیست؛ نمودهای آن میتواند برداشت گامهای بزرگتر در توسعهی دانشگاه ملی نیشابور (مجتمع آموزش عالی)، تکمیل پروژهی افلاکنمای خیام، اجرایی شدن طرح ساخت هتلی در شان نیشابور و فراهم شدم مقدمات تاسیس پژوهشگاهی برای مطالعه و توسعهی نیشابور باشد. انشاءالله.
ققنوس شرق و وبنوشت «ابرشهر»، سالی سرشار از تجربههای پیدرپی پیروزی، بهروزی، سرافرازی و کامیابی را برای شما آرزومند است.
سلام
سال نو مبارک.
به خواب زمستونی فرو رفتین؟
چرا بیشتراز یه ماهه که update نمیشه این وبلاگ بینوا.از زمان اخرین نوشته هزار تا اتفاق افتاده! میرحسین اومد!خاتمی رفت!و.....
واسه از نگرانی در آوردن دوستان هم که شده چند خط بنویسین بد نیست!
سال نو مبارک ! پس از مدت ها بروزم !