دادکان قربانی

همین است. می بازیم در فوتبال . دنیا برایمان تیره و تار می شود . همه چیز را می شکنیم. به زمین و زمان فحش می دهیم. تمام اقوام بازیکنان و مربی و رییس فدراسیون را عروس می کنیم و در روزنامه ها می خواهیم مسئولین به باد فنا بروند...

 

اما و اما ...

 

در نظر نمی گیریم که حد فوتبالمان همین است و بازیکنانمان تا جایی که توانستند خوب بازی کردند. از طرف دیگر آن بازیکنان از همین مردمند. مردمی متوقع، احساساتی، کم صبر و بی روحیه که دوست دارند بدون زحمت با جادو و معجزه بهترین نتیجه ها را کسب نمایند. مردمی که کمتر اهل تلاشند.

به نظر من؛ این تعویض مدیریتها گره ای از کار ما نخواهد گشود. این از آن شیوه هایی است که فقط در عربهای حوزه خلیج فارس می توان یافت کرد.

 

به زد و بندهای سیاسی ماجرا کاری ندارم. متخصص فوتبال هم نیستم اما می گویم  واکنش سریع به این موضوع درست نیست.

 

نمایشگاه کتاب

در نمایشگاه کتاب امسال به تابلوی جالبی برخوردم. اندر احوال یکی از شهیدان نوشته بود:

 

پنج تن آل عبا او را در فلان عملیات یاری کردند

فلان امام خود مخفی گاه دشمن را به او نشان داد

با فاطمه زهرا (س) صحبت کرده است 

...

 

من نمی دانم و نمی فهمم که آیا وقوع چنین مسائلی امکان پذیر است؟ ادعاهایی که بزرگان هم از گفتن آن امتناع می کنند. بیان این حالات محال(!)  در بین عوام، به پیچیده کردن مردم ، چند لایه کردن شخصیتها، ترویج روحیه نفاق و ریا می انجامد. بدین ترتیب روز به روز شاهد افزایش کسانی خواهیم بود به راحتی دروغ می گویند ولی مثلا از شهری تا شهر دیگر پیاده روی می کنند به قصد قربت و بخشودگی گناه.

به نظر من نفس عملی که رزمنده انجام داده است شایان تقدیر و تشکر است. این که کسی از خانه و زندگی و تمام خوشیها و راحتیها می گذرد، رها می شود و بندها را می گسلاند خود غیر قابل ارزشگذاری است اما وصل کردن این موضوعات به ائمه و اولیاء تابلو چسباندن آن به در غرفه برای فروختن چند کتاب بیشتر مطمئنا خلاف اخلاق است.

 

سیل جمعیت برای نمایشگاه همچون سالهای گذشته بود اما من فکر می کنم اگر واقعا همه این افراد به آنچه که می خرند که بخوانند، فکر کنند ایران ما گلستان می شود.  مهم نیست کسی زیاد بخواند مهم این است که زیاد فکر کند.

 

 

 

پ.ن: محمود جان! چرا رودر بایستی می کنی تو نامه ات، حرف دلت رو بزن. آره بابا!

 

      انجمن عطار هم بالاخره تونس یه اردو دسته جمعی خارج استان بره، از مجلس هفتم هم بازدید کنه. آقا خسته نباشین. دست خیرین تهرانی و مهندس مداح هم درد نکنه!

پرسش و پاسخ با نمایندگان نیشابور

علیرغم تصور برگزار کنندگان و خود نمایندگان استقبال دانشجویان خوب بود. آمفی تاتر مهندسی پر نشده بود اما دانشجویان دو سوم صندلی ها را گرفته بودند. 

 

طبعا سوالات با انرژی هسته ای آغاز شد از حسین سبحانی نیا( عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هفتم) او هم تاکید کرد که حق مسلم ما ملت ایران انرژی هسته ای است گرچه که در پاسخ به یکی از دانشجویان تصریح کرد که مردم ایران حقوق دیگری هم چون حق اشتغال، آزادی بیان و ازدواج و مسکن و ... دارند.

 

 

نوبت به غلامحسین مظفری که رسید از بودجه ریزی امسال سخن گفت و افزایش بودجه جاری و کاهش آن در بخش عمرانی. اما در مورد استعفای جنجالی اش که تنها استعفا در تاریخ حیات مجلس بود از رقمی حدود 900 میلیارد تومان اسم برد که بدون پیش بینی در آمد هزینه شده بود و این که تنها راه چاره را گذشتن از صندلی سبز دانسته بود.

 

هر دو نماینده اما بار دیگر اختلاف خود را در مورد فرماندار بروز دادند. همانطور که یکی از سوالات بیان کرد بخشدار یکی از بخشها حتی بدون اطلاع فرماندار حکم گرفته بود.

 

 

غلامحسین مظفری از افلاک نما حرف زد و مژده داد تا اواخر سال 86 کار به اتمام می رسد و همچنین از نامه ای سخن به میان آورد که پیگیری دانشگاه ملی را نشان می داد.

 

حسین سبحانی نیا هم از دستاوردهای سفر احمدی نژاد گفت تا کسی گمان نکند که نیشابور سهمی کمتر از دیگر شهرها گرفته است.

 

کرمانی که اواسط جلسه رسیده بود تنها حوادث ناشایست شهرداری و شورای شهر را تقبیح کرد اما مسوول آنرا مشخص نکرد.  تعلل و تاخیر در اجرای پروژه ها را هم تایید کرد.

 

جلسه پس از دوساعت و نیم پایان یافت و بسیاری از سوالات بی پاسخ ماند. مظفری همچون گذشته بار دیگر به خوابگاه آمد تا با اعضای شورای مرکزی انجمن عطار دیدار خصوصی داشته باشد.

 

 

در حاشیه :

حسین سبحانی نیا در پاسخ به سوال حضوری یکی از دانشجویان که از وضعیت آزادی بیان در فضای کنونی

شکایت می کرد گفت: " اتفاقا همین که شما این سوال را می پرسید بیانگر عدم صحت گفته های شماست و فضا آزاد است و..." برای من این سوال پیش آمد که اگر چنین است پس چرا هر سایت خبری که ما می زنیم پیام قشنگی بر روی صفحه مونیتور ظاهر می شود که " مشترک گرامی حق دسترسی به این سایت برای شما امکان ناپذیر است"  و یا اینکه در مورد مسائلی همچون انرژی هسته ای، آزادی اکبر گنجی و... بلادرنگ از قوه قضاییه نامه ای فاکس می شود که روزنامه ها را از نوشتن در آن موارد محروم می کند.

 

 

از طرف دیگر غلامحسین مظفری نشان داد که ویژگیهای یک نماینده شجاع و زیرک را داراست وبا گذشته تفاوت اساسی پیدا کرده است. اما هنوز هم صمیمی و گرم به خوابگاه می آید و روی موکت اتاق دانشجویی می نشیند.

 

اما نکته ای که نباید غافل شد تلاش و کوشش بچه های انجمن عطار بود که توانستند با چنگ و دندان جلسه خوبی(روز پنج شنبه که می دانیم در دانشگاه فردوسی مشهد یک نیشابوری هم پیدا نمی شود) را برگزار کنند. از همینجا برایشان آرزوی توفیق می کنم.

مصطفی جان خسته نباشی!