من که مواظبم... شما چطور؟

بله درست است؛ من هم موافقم که وظیفه حاکمان است که با پیشگیری از وقوع جرم، امنیت جامعه را فراهم کنند اما تعریف ما از امنیت کدام است؟

 

فرمانده نیروی انتظامی  طرحی آماده کرده است که قرار است در آن امنیت اخلاقی افزایش یابد. تصور من این است که اینگونه طرحها هنگام انعکاس در تنها رسانه کشور جلوه دفاع به خود می گیرد اما در مقام عمل به خشن ترین و زشت ترین شکلها تبدیل می شود اتفاقا خود همین طرح بر هم زننده بهداشت روانی جامعه می گردد. نیروی انتظامی گمان کرده است که با کاشتن الگانزها بر سر هر چهارراه می تواند طرح موفقی ارائه دهد.

به نظر من یکی از اشکالات اساسی در اجرای این گونه طرحها بدنه نیروی انتظامی است. چگونه می توان از کسانی که سالها عادت کرده اند که بریزند، بزنند، ببندند، ببرند توقع رواداری و مراعات حدود قانون را داشت؟ یا حتی چگونه می توان حقوق مردم را به ایشان یادآور شد وقتی به سالها ترس از این رفتارها خو کرده اند؟ شاکله اصلی نیروی انتظامی می اندیشد که هنگام برخورد با جرم از ابتدا باید بیخ آن را کند به خصوص از آن جرمهایی که یک سرش خانم دارد یا شکستن شاخ جوانی جلف.

 

این که خود فرمانده انتظامی افتخار می کند که وبلاگنویسی را به بهترین شکل کنترل می کند – نمونه اش همین شرنگ خودمان که جز حرفهای خوب خوب چیزی در نوشته هایش پیدا نمی شود- یا هنوز در گذشته ها زندگی می کند که دنیا نشسته است توطئه می کند که صندلی آقا را از زیر پایش بکشد؛ نشان می دهد که هدف فقط افزایش امنیت نیست بلکه بیشترش کنترل است و چنگ و دندان نشان دادن. در این صورت چه انتظاری از آن وظیفه می توان داشت که آن شب جلو مرا می گیرد و بدون ارائه مدرک به درون ماشین می جهد تا کارت شناسایی ئی پیدا کند و مرا آویزان کلانتری؟ چطور می توان اضطراب نداشت وقتی با عزیزی در خلوتی قدم می زنی؛ هر قدر هم که فرمانده شب قبل فرمان داده باشد به حوزه خصوصی مردم دخالت نکنید. مگر کسی جرات می کند به مامور بلند بالا بگوید بالای چشمان شهلایت ابروست. کمترینش بی آبرویی است.

 

نه ! با اینها حجاب ما درست نمی شود. با دستور و بگیر و ببند هیچ مشکلی حل نمی شود. با طرح و پژوهش موسسات وابسته هم هم.

از طرفی انگار که همه امنیتهامان حل شده است مانده همین یکی. شب می خوابم صبح که بیدار می شوم می بینم ثروتم نصف شده است. تمام برنامه ریزیهایم نقش بر آب شده است یا خبر می شنوم که دانشجویان را در شرق کشور سر می برند و CD آنرا تکثیر می کنند. بد نیست نیروی انتظامی آنقدر که به فکر اینهاست به فکر ناامنی گسترده در شرق کشور شود که دالان ورودی مواد مخدر است و کشیدن تریاک تفنن شده است.  

 

خودمانیم ها. قالیباف برای نیروی انتظامی بهتر نبود؟

 

 

 

 

پ.ن1: یکی بگیره اینو. بیدار شو حاج آقا. به راستی "چه کسی می‌خواهد از ما خوشش بیاید که دختر ما والیبالیست باشد‌.‌" فکر کنم یه ۵۰۰-۶۰۰ سالی دیر به دنیا اومدین.

پ.ن2: نمی دونم دقت کردین یا نه. سه نفری که در مطلب قبل نظر دادن هر کدام به دلیل اشتباهی دو بار نوشتن. دست ایادی استکبار تو کاره؟ یا هاله نور ... شما چی فکر می کنین؟   

 

چند نکته

15 ملوان انگلیسی به آغوش خانواده شان برگشتند. سوالات زیاد و تحلیلهای متفاوتی هم از طرفین و هم از طرف ناظران بین المللی ابراز می شود.

 

·          بر خلاف عده ای از تحلیلگران معتقدم مسائل امنیت ملی در ایران اصولا بالاتر از نهاد ریاست جمهوری است و حتی فکر می کنم رییس شورای امنیت ملی هم آنچنان نظر صائبی ندارد که بتواند مستقل تصمیم بگیرد.  به همین خاطر احمدی نژاد را بیشتر مجری دستوری از بالا می دانم تا این که نقش خاصی برای او تصور کنیم. آزاد کردن تفنگداران، اگر برای تفکر حاکم ننگ نباشد دست کم فخری ندارد به همین علت این فکاهی تاریخ انقلاب اسلامی مامور شد تا آبروی ارکان نظام را بخرد و خود را سپر کند.  اگر موقع خاتمی این اتفاقات می افتاد چه ها که نمی شد.

 

·          شک ندارم که انگلیسیها به آبهای ایران وارد شده بودند اما به اعتراف رسانه های خود نظام این موضوع تا به حال 6 بار اتفاق افتاده است؛ سوال اینجاست که چرا دفعات قبل چنین هیاهو و جنجالی رخ نداد؟ انگلیسیها در خبرپراکنی و جوسازی ید طولایی دارند، از ابتدا بر همین نقطه قوت خود تاکید مسلم ورزیدند و نتیجه گرفتند.. مساله ای که می توانست با عذرخواهی ساده حل شود تبدیل به بحران شد. یک دنیا هست و یک BBC   انگلیسی.

 

 

·          آنچه که تعجب اکثر رسانه های دنیا را برانگیخت؛ ناگهانی بودن تصمیم آزاد سازی ملوانان بود. می خواهم به آنان بگویم " این چیزا تو شهر ما معمولیه! شهر ما یه شهر ایده آلیه! ". ما که عادت کرده ایم ببینیم صبح بلند شده ایم و قیمت مسکن دو برابر شده است، عده ای ثروتمندتر و عده ای همان هستند که هستند که ما به آن می گوییم زندگی در بحران! شما را نمی دانم.  رافت اسلامی یکی دیگر از آن دروغهای شاخداری بود که محمود احمدی نژاد همچون همیشه باعث و بانی تکثیر آن در جامعه شد. دروغ در هر شکلی زشت و ناپسند است اما اگر این دروغ در میلیونها ضرب شود، رسانه های تمام دنیا یک ملت را با همان بسنجند؛ جز فاجعه چیز دیگری رخ نخواهد داد. تازه باید دست ضرغامی را ببوسد که خیلی از فکاهیات آقا را ماستمالی می کند و نمی گذارد بقیه بفهمند چه دلبر قشمشمی در خانه داریم.

 

 

·          به نظر من ، تونی بلر یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاست دنیاست و سهم عمده ای در بسیاری از تصمیمات جهانی داشته است؛ او مورد مواخذه قرار گرفت که چرا نتوانسته است به موقع مشکل را رفع کند و در پرونده سیاسی اش نمره نامناسبی درج خواهد شد. مضافا بر این که کلا همراهی با آمریکا و حمله به عراق چندان در افکار عمومی مردم انگلیس مقبول نیفتاده است. البته آن اولتیماتوم  48 ساعته را هم نباید از نظر دور داشت.

 

 

به هرحال بحران پایان یافته است ولی وقتی به نتایج و آثارش می نگرم نکته مثبتی پیدا نمی کنم. روزهای اول فروردین قطعنامه شورای امنیت علیه ما تصویب شد هر چند که شدید الحن نیست اما نباید غافل شد که افکار عمومی دنیا را علیه ما برخواهد انگیخت جز آن عده ماجراجویی که روز به روز در لبنان، عراق و باقی نقاط دنیا آسودگی و آرامش را از ثمرات استکبار می دانند. آماده کردن افکار عمومی دنیا برای حمله نظامی به زمان نیاز دارد چه اینکه آقای حداد عادل هم در مصاحبه خویش اعلام کرده اند که بعید می دانند آمریکا به ایران حمله کند و این هم یعنی آماده کردن افکار عمومی کشور برای پذیرش جنگ. این ماجراهای اخیر تصور عمومی آنهایی را قرار است از ما دفاع کنند را بدتر خواهد کرد.  

 

خدایا! ما را نجات بده.   

انقلاب، انقلاب انقلاب

 

 

جوانی، شور، هیجان، شکستن یک خودکامه، شریعتی، حکومت الله، حکومت مستضعفین، آب و برق مجانی، پول نفت، انقلاب جهانی، صدور انقلاب به تمام دنیا، انقلاب ، انقلاب، خورده شدن فرزندان، اعدام انقلابی، جمهوری اسلامی، هرج و مرج، درآوردن ریشه یک جاسوسی، گروگان گیری، قهر با ابرقدرت دنیا، ترور، گروهک ها ...،

جنگ، دفاع مقدس، آوارگی، شجاعت، از جان گذشتگی، داشتن عقیده، راه قدس از کربلا می گذرد، ازدیاد سپاه اسلام، خرابیهای گسترده، سه چهارم بودجه برای جنگ، ادامه جنگ، 8 سال جنگ، آتش بس، نوشیدن جام زهر، فوت امام.

 

سازندگی، اکبر هاشمی رفسنجانی، دولت اول، دولت دوم، تورم، گرانی، شکاف طبقاتی، تغییر سیاستها و نگاهها، آمدن رنگ به زندگی مردم.

 

اما دوم خرداد، سید محمد خاتمی،  شور، هیجان، همان سپاهیان اسلام این بار برای آزادی، جامعه مدنی، حماسه، زنان، شادی، شور، شکستن یک انحصار، موج جدید مفاهیم، روزنامه، چند صدایی، کنفرانس سران اسلامی، آبرو، عزت ایرانی، کاهش شکاف دولت و مردم، قتلهای زنجیره ای، عالیجنابان شیک پوش، غلامحسین کرباسچی، مطبوعات رکن چندم دموکراسی؟، حکم حکومتی، درو حکومتی، سلام، سلام، سلام، یا زهرا، خون، کوی دانشگاه، دانشجو، آشوب، بحران، 23 تیر، حمایت از ....

 

 دولت اول، دولت دوم، دستگیری فعالین دانشجویی، پشت پای منفعت طلبان، خیانت یک معشوق، سرخوردگی، نومیدی، گرد مرگ، خداحافظی با جنبش دانشجویی، تحصن سرد نمایندگان ششم، در خلاء حرف زدن، یاس، یاس، یاس، معلق میان ماندن و رفتن، گیجی ....

 

احمدی نژاد، تبلورعوامفریبی محض، دروغ، دولت رجایی، سپاه پاسداران، فرزند نامشروع صندوق انتخابات، تلاش برای بازگرداندن به سالهای انقلاب، ریا، تناقض در گفتار و رفتار،  تظاهر، شعار، پول نفت، انرژی هسته ای، هاله نور، دستور مبارزه  با خرافات،  تورم شدید، گرانی، دروغ، گوجه فرنگی را از در خانه ما بیایید بخرید کیلویی 1200 تومان!!!، آقا شما نگران اوضاع نیستید؟ - نه !!! واقعا نگران نیستم، بی خیالی مردم، طبلهای جنگ، جنگ، جنگ...

 

 

تاریخ دوباره تکرار می شود آیا...؟ 

 

 

 

پ.ن۱: احتمال وقوع جنگ را جدی بگیرید

 پ.ن۲: متن پارسال در رابطه با انرژی هسته ای و جنگ.