خدا ...

 

 

 

خدایی که ما می شناسیم و می پرستیم! برای شنیدنش به Real Player  نیاز دارید

 

 

خدایی که شما می شناسین چه رنگیه؟

 

 

 

 

 

پ.ن: آقا ما تصمیم گرفتیم که از این به بعد یک تکه از مولوی هم ضمیمه نوشته هامون بکنیم.

 

ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما

افتاده در غرقابه ای تا خود که داند آشنا

...

این باد اندر هر سری سودای دیگر می پزد

سودای آن ساقی مرا باقی همه آن شما

 

نمایشگاه کتاب

در نمایشگاه کتاب امسال به تابلوی جالبی برخوردم. اندر احوال یکی از شهیدان نوشته بود:

 

پنج تن آل عبا او را در فلان عملیات یاری کردند

فلان امام خود مخفی گاه دشمن را به او نشان داد

با فاطمه زهرا (س) صحبت کرده است 

...

 

من نمی دانم و نمی فهمم که آیا وقوع چنین مسائلی امکان پذیر است؟ ادعاهایی که بزرگان هم از گفتن آن امتناع می کنند. بیان این حالات محال(!)  در بین عوام، به پیچیده کردن مردم ، چند لایه کردن شخصیتها، ترویج روحیه نفاق و ریا می انجامد. بدین ترتیب روز به روز شاهد افزایش کسانی خواهیم بود به راحتی دروغ می گویند ولی مثلا از شهری تا شهر دیگر پیاده روی می کنند به قصد قربت و بخشودگی گناه.

به نظر من نفس عملی که رزمنده انجام داده است شایان تقدیر و تشکر است. این که کسی از خانه و زندگی و تمام خوشیها و راحتیها می گذرد، رها می شود و بندها را می گسلاند خود غیر قابل ارزشگذاری است اما وصل کردن این موضوعات به ائمه و اولیاء تابلو چسباندن آن به در غرفه برای فروختن چند کتاب بیشتر مطمئنا خلاف اخلاق است.

 

سیل جمعیت برای نمایشگاه همچون سالهای گذشته بود اما من فکر می کنم اگر واقعا همه این افراد به آنچه که می خرند که بخوانند، فکر کنند ایران ما گلستان می شود.  مهم نیست کسی زیاد بخواند مهم این است که زیاد فکر کند.

 

 

 

پ.ن: محمود جان! چرا رودر بایستی می کنی تو نامه ات، حرف دلت رو بزن. آره بابا!

 

      انجمن عطار هم بالاخره تونس یه اردو دسته جمعی خارج استان بره، از مجلس هفتم هم بازدید کنه. آقا خسته نباشین. دست خیرین تهرانی و مهندس مداح هم درد نکنه!

برای دوستم آرش

زنگ sms  موبایل را می شنوم و پیام دوستی قدیمی از راه دوری رسیده است که :

 

برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را

بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را

 

هر ساعت از نو قبله ای با بت پرستی می رود

توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را

 

غافل مباش ار عاقلی، دریاب اگر صاحبدلی

باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را

 

از سوم ابتدایی تاکنون روزهای زیادی بوده اند که از هم دور بوده ایم به مسافت اما نه به دل.  از آن دوستیهایی که می ماند. بمان با من؛ پایدار ، محکم و باقی باش.