خوبی محمود احمدی نژاد

من نمی فهمم چرا عادت کرده ایم که همیشه نیمه خالی لیوان را ببینیم. محمود احمدی نژاد به راستی شالوده شکن قداست ریاست جمهوری است. فرض کنیم اگر به جای محمود احمدی نژاد یکی از متفکرین صاحب اندیشه ما بر کرسی تکیه می زد؛ مردم خود به خود دچار یک خود سانسوری یا رودربایستی قرار می گرفتند و دست از انتقاد می کشیدند.

 

مردم ایران تا آنجا که من دیده ام معمولا بین انتقاد و گلایه دوستانه بیشتر دومی را می پسندند به خصوص اگر مقام و منصب طرف، بالا باشد و یا از خورده احترامی برخوردار. در برخورد با محمد خاتمی - با همه سعه صدری که در وی سراغ داشتیم و داریم-  کمتر پیدا می شد کسی که از او انتقاد جدی داشته باشد. همه سعی می کردند در نهان گلایه کنند و تذکر شفاهی را به سمعش برسانند تا خاطر عاطر مکدر نشود.

 

حکایت محمود احمدی نژاد اما از نوع دیگر است. کوتاهی قد و چهره او، لحن صحبت عوامانه، فکاهی گوییهایی که با ماستمالی فردای معاونان همراه است؛ باب انتقاد را برای همه مفتوح باقی می گذارد و این امتیاز کمی نیست. همین که مردم می توانند ریاست جمهوری را به سخره بگیرند و برایش SMS بسازند امیدواری می دهد که این پاسخ خواهی ها فرهنگ انتقاد پذیری ما را تقویت خواهد کرد و کمک می کند به این که بفهمیم ریاست جمهوری و یا هر مقام حکومتی دیگر الهی نیست، خدایی نیست و همینطور مصون از خطا و اشتباه! توافقی بین مردم و یا گروهی از آنها صورت می گیرد تا فردی از میان خود آنها  برای مدتی اداره امور جاری مردم را بر عهده بگیرد. همین!دیگر تصویر کسی در ماه نیست، اسم کسی در کتاب نمی آید. یادتان هست که هاله نور تا مدتها نقل محافل بود و مایه استهزاء. هر چند که خود راوی پای بفشارد که نماینده و نائب است و... دیگر کسی باورش نمی شود.

 

 

 

پ.ن: تو یک بار بگو خدا و پای دار آنگاه جمله بلاها بر تو ببارد... فیه ما فیه