...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پ.ن1:  با این وضعیت به هم ریخته؛ اگر این روزها کسی مدعی شود که امام زمان (ع) است چه می کنیم؟

 

پ.ن 2: این پاییزها که می آیند همگی بوی فراق دارند. یاد آن کسی می کنم که وقتی رفت خیلی چیزها را هم با خود برد. – این پاییز هم بی تو، یادت باشد-

 

پ.ن 3: تلاقی ماه رمضان با این پاییز که غریب است عجیب حالم را دگرگون کرده است. ماه رمضان را هم مثل نوروز می پاییم و حفظ می کنیم حتی اگر کسانی بخواهند آنرا به حساب شخصی شان واریز کنند. برای دعای سحر، نماز صبح رمضان، مناجات شجریان، خرما و چای دم افطار و... برای گریه کردن دلم تنگ شده است. هیچ وقت مثل این ماه مشتاق آمدن رمضان نبوده ام. حس می کنم اتفاقی در حال وقوع است؛ مهم.   

 

پ.ن 4: بعد از مدتها گذرم به باغرود نیشابور افتاد. جلوه ای از بهشت بود. صدای آب روان و پرندگان، باغ پرگل، درختهای خم شده از میوه و... جای مولوی خالی.

 

پ.ن 5 : کسی می خواستم از جنس خود که او را قبله سازم و روی بدو آرم که از خود ملول شده بودم؛ تا تو چه فهم کنی از این سخن که می گویم از خود ملول شده بودم... فیه ما فیه.

 

نظرات 14 + ارسال نظر
س پنج‌شنبه 30 شهریور 1385 ساعت 01:21 ق.ظ

سلام
تو تازه ای
مثله همه اونایی که واسه نوشتن از احساس کمک می گیرن
موفق باشی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 30 شهریور 1385 ساعت 01:23 ق.ظ

Soheyl جمعه 31 شهریور 1385 ساعت 07:37 ق.ظ http://soheylonline.blogspot.com

Merci majid jun! Mano migi ke kheyli chiza ro ba khodam bordam?!! Hatman hamintore

نمی دانم جمعه 31 شهریور 1385 ساعت 11:15 ب.ظ

فلکه باغرود باغرود رود

محمد شنبه 1 مهر 1385 ساعت 03:17 ب.ظ http://mohamati.blogspot.com

ببخشید سهیل جون اما سعی کن خودتو بکشی کنار، مجید جون منو میگه

ققنوس شرق یکشنبه 2 مهر 1385 ساعت 01:01 ب.ظ http://abarshahr.blogfa.com

سلام مجید آقای عزیز
خیلی وقته مهمان شما نشدم ... اما ناخوانده ... به رسم بلاگستان ...
مجید آقا‌، دلتنگی هایت خواستنی است ... .
شاید اتفاقی در حال وقوع است

h.s یکشنبه 2 مهر 1385 ساعت 03:26 ب.ظ

! key rafti baghrood maro khabar nakardi agha

... یکشنبه 2 مهر 1385 ساعت 09:55 ب.ظ

یه وقتا چقدر آدم دلش می خواد یه آه بکشه از ته دل...
چقدر بد فراق اونم از نوع پاییزیش...
چقدر غم انگیزه نتونی باشی..
ای که به عشقش زنده منم گفتی از عشقش دم نزنم من نتوانم نتوانم...
ای دل شکایت​ها مکن تا نشنود دلدار من
ای دل نمی​ترسی مگر از یار بی​زنهار من

وحید دوشنبه 3 مهر 1385 ساعت 01:21 ب.ظ

یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و بیدارش کند
ای آفتاب آهسته نه پا در حریم یار من
ترسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کند

وحید(شاهد) دوشنبه 3 مهر 1385 ساعت 04:30 ب.ظ

سلام
پس رمضان امسال بیشتر از هر سال دیگه مبارک

نو... چهارشنبه 5 مهر 1385 ساعت 10:33 ق.ظ

پاییز ماه منه! خیلی پریشونم ولی نمی دونی چه حالی میکنم با این حالم!!!
من حالا میتونم بفهمم اون خلوتی رو که میگفتی چیه میتونم حسش کنم...
ماه رمضون رو همیشه دوست داشتم
راستی من با اون نو... که میشناختی فرسنگها فاصله دارم
خیلی مااااااهی ...

کد۷۴ شنبه 8 مهر 1385 ساعت 10:35 ب.ظ

سلام پسر یادته پارسال آخرهای ماه رمضان کجا بودیم راستش دلم واسه اون روزها تنگ شده فکر کنم اون روزها به خدا نزدیکتر بودم یادش بخیر

یاسر یکشنبه 9 مهر 1385 ساعت 01:13 ق.ظ http://mirdamadi.debsh.com

سلام. ممنون از این که به جلسه رمضانیه ما آمدید.

ققنوس شرق یکشنبه 9 مهر 1385 ساعت 12:48 ب.ظ http://abarshahr.blogfa.com/

..........................................................
چهاردهم مهر
سالروز درگذشت زنده یاد استاد فریدون گرایلی
..........................................................
بدون شک همه ی نیشابوریان فرهنگ دوست و ادب پرور با استاد و آثارش آشنا هستند. آثار استاد به دلیل عشق و علاقه ی فراوان به نیشابور و مردم نیشابور و همچنین وجود ریشه ی بسیار عمیقی که در باورهای آن مرحوم بود تاثیر بسزایی در شناخت تاریخ، فرهنگ و مشاهیر این شهر کهن داشت. شناخت عمیق استاد از نیشابور و بیانات رسا و شیوای او از تاریخ نیشابور، خیام، عطار و ... هر شنونده ای را به سختی تحت تاثیر قرار می داد. او با اعتماد به نفس و شور و حال عجیبی در مورد نیشابور حرف می زد و عقیده داشت که نیشابور زادگاه پاشیدن بذر اندیشه هاست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد