شب یلدا

شب یلدا خاطره آور سالهای دور شب نشینی دوستانه گرم است حتی این اواخر که خانواده کمی بزرگتر شده بود. پدرمان صدایمان می کرد؛ به هر کدام یک قاچ هندوانه می داد؛

 سهم هر کس جدا بود و نوه ها هم جای خود.

 آن شب از مهربانترین شبها بود.  

 

یاد شبهای دانشجویی بخیر.  یاد آن دلواپسی ها هم بخیر.

 

یلدا شب تولد خورشید است.

 

 

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
سهیل چهارشنبه 29 آذر 1385 ساعت 02:45 ق.ظ http://soheylonline.blogspot.com

آقا امسال جای مارو هم خالی کنید.

امیر چهارشنبه 29 آذر 1385 ساعت 11:00 ق.ظ

از اینکه به وبلاگ خودتون (kfsn) سر زدید متشکرم

ج.ف. پنج‌شنبه 30 آذر 1385 ساعت 05:44 ب.ظ

خوش بگذره

Hum پنج‌شنبه 30 آذر 1385 ساعت 11:47 ب.ظ

ارامش کو کجاااااا؟؟؟؟؟

مروی یکشنبه 3 دی 1385 ساعت 10:01 ق.ظ

بنام حق
شب یلدایی دیگر
در شب تولد یلدای ایرانیان، هندوانه وجود نداشته است!
انار و کرسی و کشمش و گردو و بادام و محبت و شب نشینی و قصه های مادر بزرگ و شب یلدا، وقتی از دیروز به امروزمی رسند، تبدیل می شوند به کیوی و پرتقال و هندوانه و پیتزا و میگو و قصه های ماهواره و تلویزیون، و بسیاری ازمادر بزرگ ها و پدربزرگ هایی که یک زمانی در زیر کرسی شب یلدا، با قصه های «ننه» بزرگ ها و «بابا» بزرگ ها به خواب می رفتند، اینک در خلوت تنهایی اتاق هایقدیمی و خانه های سالمندان، شب یلدا، با هم آغوشی اشک های حسرت بارشان زودتر ازشبهای دیگر می خوابند، تا در این شب دراز، خواب روزها و شب های ازیاد رفته را ببینند.
در این شب یلدا، بخاطر دل غمگین کودکان کوجکی که با حسرت یک برش هندوانه و چند دانه انار بخواب می روند، و دانه های سرخ و کوچک انار، برایشان یک تصویر مات و مبهم در رویا است، تا صبح می نشینم و به آسمان نگاه می کنم، تا یلدا ازهمان راهی که آمده برود، برود، و نه انار می خورم و نه هندوانه! که هندوانه وصله میوه فروش هاست به تن یلدا...
امشب بسیاری ازپیتزا فروشی ها و کافی شاپ ها شهر من، به حرمت یلدا، تا سحر، از شب بیدار نشینان شب یلدا پذیرایی می کنند، و میوه فروشانی بسیاری امشب، هندوانه های انباری درون پستو و بیرون ازپستو را با پول سبز معاوضه می کنند، و دخترکی که با گریه روبروی تلویزیون خواب رفته، هنوزدر خواب، با هق هق شکسته در گلو می گوید: بابا شب یلدا است، من هندوانه می خواهم! من انار می خواهم!
این درازترین شب، با آمدن سحر می رود، و اما هنوز شبی که به روزسایه افکنده، شب فقر و بی عدالتی و محرومیت، از اینجا رفتنی نیست!
شب یلدا، شب ایرانی است، شب فرهنگ و عشق و زندگی ایرانی است، شب خانواده، شب سنت ها، شب ارزشها، شب انار و عشق و قصه و بیداری است، و اما ایرانی، این به یاد دارنده شب یلدا، امروز کجا است و در چه وضعیتی قرار دارد؟! شب یلدا، شب بیداری است، نه شب بیدار بودن و نخوابیدن!
امشب! شب یلدایی از یلداهای ایران است، و در این یلدا، فریاد یلداهای کوچک، هنوز بی جواب مانده است.
وقتی کارگران ازرفتن این شب و آمدن صبح زمستان دی و عدم تمدید قرارداد می ترسند؛ وقتی تعدادی ازدختران فریب خورده ایرانی، با سن کم و طراوت و زیبایی بسیار، امشب دور از فضای خانه و ایران ،... و شب سرد یلدای بیگانه را گرم می کنند، و آژانس ها و تاکسی تلفنی های داخلی، امشب بسیاری از مسافرانشان، دخترانی هستند که پنهان ازچشم خانواده، به شب نشینی یلدا می روند، و تعدادی جوان ایرانی، شب یلدا را با نئشگی و در خواب غفلت به صبح می رسانند، بیا تا ازشب یلدا، به گونه ای دیگر سخن بگوییم:
شب یلدا، حکایت ایران و ایرانی است، و قصه شروع شده شب یلدا، امشب و در این شب یلدا، به پایان نمی رسد.
من در کوچه های خلوت و خیابانهای شلوغ این شهرهای در رنگ و نور پنهان شده، هنوزدر جستجوی صداقتی هستم، که در نخود چی کشمش و مغز بادام و صدای گرم مادر بزرگ بود، مادر بزرگی که در یک صبح، تنها و دور ازهمه فرزندان گرفتارش، در تنهایی مرد و ساعت ها بعد ازمرگش، دختران و پسران و نوه ها و نتیجه ها، و عروسو دامادهایش، بخاطر ظاهر سازی و حرف مردم، بر بالای جسد بی جانش قطره ای اشک ازچشم جدا کرده، و او را با شتاب به خاک سپردند و رفتند. گور بیسنگ قبری که اینک هیچکس یادش نیست کجاست!
امشب! آجیل فروشیهای لوکس شهر و میوه فروشی های بالای شهر و پیتزا فروشی ها گوشه و کنار شهر شلوغ است، و پدران بیکار و بدهکار بسیاری، جرات نزدیک شدن به میوه فروشی ها را ندارند، امشب هیچ میوه فروشی، هندوانه نسیه نمی دهد، و هیچ آجیل فروشی، پسته و مغزبادام نسیه نمی فروشد، و اما، هندوانه نسیه و گران متعلق به شب یلدا نیست، و اصلا، در شب تولد یلدای ایرانیان، هندوانه ای در کار نبوده است!
امشب! شب یلداست، اما! کسی قصه نمی گوید!
محمد رضا شوق الشعراء 30/9/85 یزد

بسیار جالب بود بارها خواندم. از نظر شما سپاسگزارم

وخید یکشنبه 3 دی 1385 ساعت 02:28 ب.ظ http://vmohsenabadi.blogfa.com

شب یلدا خوب بود اما او نبود

[ بدون نام ] یکشنبه 3 دی 1385 ساعت 09:37 ب.ظ

او؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد