شب یلدای چلچراغ

جشن شب یلدای چهلچراغ را سید محمد خاتمی رونق داد. امسال هم اکثرا به خاطر دیدن او آمده بودند اما نیامد.

 

 

1-       چهلچراغ نماینده نسل سوم است. آنطور که خود می گوید. اما به نظر من بیشتر نماینده نسل خود همان تهران است. انگار که همه جوانان ایزان در تهرانند. مثل آنها فکر می کنند. مثل آنها می خورند، می پوشند، دوست می دارند و... . البته سایه تهران همیشه بر روی شهرهای ایران سنگینی کرده است. از اقتصاد بگیر تا سیاست، فرهنگ، مد و ... اگر انتخاباتی می شود حساسیت همه بر روی تهران است که اصلاح طلبان رای می آورند یا احمدی نژادی ها. تمام بازار ایران از حدفاصل 15 خرداد تا چهارراه سیروس آب می خورد. بسیاری از روشنفکران ما حتی حاضر نیستند برای مدت کوتاهی از تهران بیرون بیایند. انگار نطفه خیلی چیزهای ما ایرانیان در تهران بسته می شود و در جاهای دیگر به دنیا می آید.این که می گویم اصلا قصد این را ندارم که قضاوتی بکنم یا حتی بگویم کجاهایش خوب است فقط می خواهم بگویم چیزی هست که هست و کاری اش هم نمی شود کرد.

 

2-       جشن از یک طرف هم غلبه ستارگان عالم سینما بر مردان سیاست بود. اقبالی که به بهرام رادان شد؛ به هیچکدام از مردان ساسیت حاضر نشد. چیزی که حتی محمدعلی ابطحی از آن محروم ماند. البته سیدمحمد خاتمی هنوز برای ایرانیان یک اسطوره است.

 

3-       همینطور ورزشکارانی که تازه جامه سیاست به تن کرده اند هم هیجان بیشتری به جمع دادند. هادی ساعی و علیرضا دبیر ورزشکارانی هستند که به مدد قحطیت رجل طیفهای منسوب به آنان به میدان کشیده شده اند فریادها و جیغهای پیاپی تماشاگران را داشتند. البته برای خود من کمی عجیب است که عدم ورود نخبگان باعث بوجود آمدن چنین فضایی شده است یا اینکه واقعا این یک تغییر مبارک(!) است و من خبر ندارم. پرونو استاری که در تصاحب فرمانداری کالیفرنیا رقیب آرنولد شواردزنگر بود و تا لحظه های آخر هم ایستاد هم از همین جهت قابل مقایسه است.

 

4-       همیشه اینطور نیست که سر و صدادارها مجری خوبی برای امور جاری هستند. از بی برنامگی و تلف کردن وقت و پیدا نشدن جا و  سرپا ماندن عده کثیر و نیامدن مهمانهای اصلی و ...هر چه بگویم کم گفته ام. اتفاقا در این گونه موارد آنهایی که بی سر و صدا هستند خیلی بهتر کار انجام می دهند. روزنامه نگارها فقط به درد غر زدن می خورند نه کار اجرایی.

 

5-        همیشه هم مثل من بدبین نباشین. جشن چیزهای خوب دیگه ای هم داشت که ..

 

مثل او بپوشید تا رستگار شوید اما باز هم دستشان درد نکند می دانم خیلی زحمت کشیده اند

 

پ.ن1: خدا شر یک دیکتاتور ابله دیگه رو از سر ما کم کرد. یکی از بزرگترین کارهای او احداث و توسعه روسپی خانه های متعدد در شهر عشق آباد است که ایجاد شده اند که جیب ما خراسانیها را خالی کنند.

پ.ن2: تحریم شورای امنیت را علیه ایران به تمام ملت ایران بالاخص محمود احمدی نژاد نبریک و تهنیت گفته و برای آن ملت بزرگوار صبر جزیل و طلب مغفرت دارم.

پ.ن3: اینها هم خواندنش بد نیست.

نظرات 9 + ارسال نظر
حامد پژواک یکشنبه 3 دی 1385 ساعت 11:15 ب.ظ http://www.pejwak.blogsky.com

سلام
دوست عزیز اگر احتمالا ملانصرالدین را به ریاست جمهوری انتخاب کرده بودیم و مدام برایش جک میگفتیم مشکلات مملکت حل میشد و فکر میکنید تحمل انتقاد بدون هیچ نوع اصلاحی چه ارزشی دارد ؟ و خوب است بدانید این فضای باز سیاسی ثمرات حرکت و خودزنی آقای خاتمی است نه احمدی نژاد

سهیل یکشنبه 3 دی 1385 ساعت 11:33 ب.ظ http://soheylonline.blogspot.com

خوب چند تا عکس از اون چیزای خوب میذاشتی!

یک حرف از هزاران سه‌شنبه 5 دی 1385 ساعت 11:13 ق.ظ http://sanaei.blogfa.com

فکر می کنم این درد خیلی کهنه است و در زمان حافظ هم احتمالا معرکه گیرها و پهلوانها در انتخابات پیروز می شده اند که چنین سروده:

شد آنکه اهل نظر بر کناره می رفتند
هزار سخن در دهان و لب خاموش

با شماره یک خیلی خیلی موافقم ...نماینده جوانان تهرانی ...

نیما جمعه 8 دی 1385 ساعت 02:59 ب.ظ http://divoonehkhooneyeman.persianblog.com

سلام...مرسی از انتقاداتتون...منظورتون از چیزهای خوب دیگه!! چی بود؟:)

محمد جمعه 8 دی 1385 ساعت 09:38 ب.ظ

از دیدار و پیام تان ممنون
بارانی باشیدو ..

نکته گو شنبه 9 دی 1385 ساعت 08:47 ق.ظ

سلام... مجید جان از پیامت ممنونم. سعی می کنم وقتی این فتیله ی اینترنت! درست شد و از این قطع و و صل شدنهای مکرر خلاص شد بیشتر بنویسم. از مطالب استفاده کردم. وبلاگ بسیار زیبایی داری با نکته های متنوع.

یک ۴۰ چراغی دوشنبه 3 دی 1386 ساعت 09:28 ب.ظ

کی میگه خاتمی نیومد شب چله اومد خوبم اومد
چشمها را باید شست

شازده خانوم سه‌شنبه 4 دی 1386 ساعت 07:33 ب.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com

سلام به رفیق قدیمی.....
هرچی بگی حق داری.من بی معرفت.من بی مرام.اصلا من .....اما شما چرا یه تک پا سری به ما نمیزنید.
در رابطه با بند ۱: خدمتتون عارضم ( درست نوشتم؟) که در راستای مشکلاتی که اخیراْ با خودم پیدا کرده ام ارزو دارم برای یک ماه هم که شده میتونستم میرفتم به شمال یا چه میدونم جنوب..یا وسط کویر
هرجا به جز تهران لعنتی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد