... از عالم ما متوسطها

سخن گفتن از مظفری واقعا برای من مشکل است. اصولا سخن گفتن از مردان عالم خاکستری کاری است بس دشوار. عالم خاکستریها، عالم ما متوسطهاست. آنهایی که سیاست و اقتصاد را می فهمند. صفر و یک نیستند و اهل تعاملند. مردی با پیچیدگیهای خاص که گاهی اوقات پشت عینکی گم می شود.

 

 

 

کارنامه غلامحسین مظفری را باید در میان مدیران میانی جستجو کرد. آن دسته از مدیرانی که در سالهای سازندگی تربیت شدند و بعد دوم خرداد مجال ظهور یافتند. از جبهه و جنگ و دانشجویی و فعالیتهای جهاد دانشگاهی و ... که بگذریم؛ امروز او در کسوت سبز نشینان مجلس درآمده است.

 

شاید بتوان گفت درخشان ترین نمرات را در زمان فرمانداری کسب کرد. به ثمر رسیدن طرحهای نیروگاه سیکل ترکیبی و افلاک نما و فولاد و ... اگر چه جلوه های بیرونی کارنامه او بود اما مهمترین خدمت او همانا ایجاد همگرایی و همدلی بین گروههای مختلف مردم و مسوولان بود که البته بی تاثیر از فضای آن روزگاران هم نبود. چنانچه خود می گوید بسیاری از مسوولان ادارات در آن زمان همدوره های دانشگاه و یا جنگ و جبهه بوده اند.

 

منصف باشیم؛ او بیش از هر مسوول و نماینده ای به دانشجویان و جوانان توجه نشان داده است. بیش از هر نماینده دیگری سفر به حوزه انتخابیه داشته است. سابقه او در معاونت مالی – اداری استانداری خراسان رضوی کمک بسیاری به او کرده است تا طیف وسیعی از مدیران استانی او را به تدبیر بشناسند. تجربه مجلس هشتم در کمیسیون برنامه و بودجه بر احاطه اش در مسائل کلان اقتصادی کشوری افزوده است. هر چند که یک بار هم بر سر ماجرایی استعفا نامه ای نوشت و خواست که عطای مجلس اینچنینی را به لقایش ببخشد.

 

ولی جای گلایه و انتظار هست از غلامحسین مظفری که هنوز گرد سپید محافظه کاری بر مویش ننشته است از جوانان کارآمد بیشتری در عرصه مدیریت شهری بهره می برد تا جوانان برومند دیگری نیز افتخار فرزندی نیشابور را داشته باشند و دین خود را به دیارشان ادا کنند البته شاید نباید از یاد برد شهر نماینده دیگری نیز دارد که عضو هیئت رئیسه مجلس هفتم است؛ سالها تمرین سیاست ورزی می کرده است و از بخت خوشش دولتی همسو بر سرکار است.

 

جدای از همه اینها غلامحسین مظفری برای من پیش از آنکه نماینده دولت باشد یا مردم، متعلق به عرفان زمینی است. خیام را دوست می دارد، زندگی را تجربه می انگارد و در انتها برایش مقصدی متصور نیست. مقصد همان راه است و شاید به خاطر همین باورهاست که معتقد است این روزها شادی جایی در میان ما ندارد و اگر کسی قصد خدمتی دارد باید شادمانی را به زندگی مردمان این خاک برگرداند.

پ.ن۱: راستی یادتان هست در گذشته عده ای چه حجم عظیم و سنگینی از تهمتها را نثار من و خواهران عفیف و پاکدامن ما کردند؟ بنگرید که الان کجا هستند و چه می کنند. زمان چه ها که نمی کند  ...

پ.ن۲: این هم یکی دیگر از دسته گلهای مراقبان عفت عمومی. انصافا بعضی از این افراد را باید به روانکاو معرفی کرد. گفته اند که خواسته تا بدون لباس شویم و به صف نماز بخوانیم. در ذهن آن سرداران دینداری چه وجهی دارد؟

نظرات 16 + ارسال نظر
حسن شنبه 18 اسفند 1386 ساعت 08:17 ب.ظ http://www.sekhavati.net

با سلام آقای رخصت خواجویی ام خوشحال می شوم که به سایت خانم سخاوتی سر زده ونظر بدهید . این وبلاگ را هم ببینیدhttp://khayyamy.persianblog.ir

خسروشاهی یکشنبه 19 اسفند 1386 ساعت 12:06 ب.ظ http://khosromk.blogfa.com/

سلام همشهری عزیز
از اطلاع رسانی شما متشکرم. موفق باشید

اسم مهم نیست یکشنبه 19 اسفند 1386 ساعت 12:17 ب.ظ

سلام.راستش در قسمت آخرین پیگیریهای سایت ایشان جز چند مورد نامه برای امور محلی هیچی نمی بینم.جالب اینه که یه نامه به احمدی نژاد نوشته اند موضوعش هم اینه دریافت بودجه برای آستان قدس!جالبه فکر کردم نامه زدن به آستان قدس که پول کمک کنه به دولت!!!!نه دوست من/این راه که میرویم به ترکستان است نه مدعیان اصلاحات نه جوجه سیاسیون نقاب اصولگرا به صورت زده دردی دوا نمی کنند.البته دلایل زیادی دارم که مجالش نیست...پاینده باشی

سلام.
حرف شما صادق است.
اما چه باید کرد؟ آیا دنیا سیاه و سفید است؟ مطلق است؟
به هیچ وجه ! به هیچ وجه ! نمی گویم به فلانی یا فلانی رای دهید یا اصلا رای دهید.
من نظرم را می گویم که دنیا سیاه و سفید نیست. نسبی است. خاکستری است.
در میان گزاره های موجود کدام بهتر است؟ کدام روشن تر است.

باز هم نظر شما. هیچکدام از اینها به درد حال جامعه نمی خورند. همه شان فلانند و بهمان. آیا شما ابزارهای لازم برای تغییر را دارید؟ آیا شما حداقل شرط مسلم تغییر یعنی وجود مردم را دارید؟ متاسفانه باید بگویم نه جنبش دانشجویی و نه متفکران و سیاسیون سطوح بالا توانایی برخورد را ندارند. یادمان باشد تحریم و قهر زمانی موثر است که هیچ کس حتی یک نفر کاری انجام ندهد. حداقل در انتخابات ریاست جمهوری اخیر معلوم شد قهر شرایط را بدتر می کند.

اگر فردای روز دیدید همین انتخابات نصفه و نیمه هم در غیبت مردم تعطیل شد تعجب نکنید. من واقعا به اشتباه بزرگ اصلاح طلبان که نتوانستند زیر یک چتر جمع شوند و باعث این فاجعه شدند تاسف می خورم. اگر همان آقایان معین، علیزاده که در هر صورت رای آور نبودند مصالح بلند مدت حتی خودشان را در نظر می گرفتند اینگونه نمی شد که هر روز قانون تنگتری برای انتخابات وضع کنند.

اما خب؛ بالاخره آن سنگ را باید از چاه درآورد. چاره کجاست؟ باید فکر کرد برنامه ریخت و اجرا نمود.


هم طولانی شد هم در هم و بر هم. عذر می خواهم.

اسم مهم نیست یکشنبه 19 اسفند 1386 ساعت 02:35 ب.ظ

ممنون.اما گذشت زمان مشخص کرد که امثال اینان نه تنها سنگ را از چاه در نمی آورند بلکه مجال را برای دیگران نیز تنگ میکنند

قبول.

الان چه کنیم.؟

اسم مهم نیست دوشنبه 20 اسفند 1386 ساعت 10:14 ق.ظ

اکنون راهها همه بسته است اما همیشه راهی هست.هرکس اندیشه ای دارد و راهی.متاسفانه آنقدر راهها پیچ و خم دارد و هم پر راهزن که گر کسی بخواهد باری به منزل رساند یا تهدید شده و بار می نهد و یا تطمیع و خود راهزن.
و کمتر می شناسم کسانی که سختی راه را متحمل شوند.
آن هم برای مردمی که زود قهرمانان خود را فراموشش می کنند.
من خود بشخصه نمی خواهم در بازی شرکت کنم.چه توفیری دارد که کدام تیم ها بازی می کنند مهم نتیجه است که ندارد...
ژاینده باشی

همه روشنفکران ما می گویند که وضع موجود مناسب نیست و باید که تغییر کند ولی هیچ کس راه حلی ارائه نمی دهد. مشکل تنها من و شما نیست.

اسم مهم نیست سه‌شنبه 21 اسفند 1386 ساعت 08:55 ق.ظ

من نگفتم راه حل ندارم. مشکل اینه که ما فکر می کنیم از درون حاکمیت می شود رفرم ایجاد کرد.سابقه لااقل سده اخیر ایران ثابت کرده که هر اصلاحی در امور این مملکت از درون حاکمیت به شکست انجامیده یا سعی شده کمرنگ شود و اصلاحگران خاموش(مردانی دون امیرکبیر.مصدق و این اواخر اگر حاکمیت در ۱۳۷۶ را اغاز اصلاحات بدانیم)
انچه بعنوان اصلاحات در امور این کشور می بینیم خارج از حاکمیت شکل گرفته از انقلاب مشروطیت گرفته تا انقلاب ۵۷.
دلایل هم دارم.حال شما بگو...

!!!!!
نمی توانم تعجب خودم را از این بیان شما پنهان کنم. با توجه به شناخت من از شما ( از طرفداران جناح راست) چگونه می گوید که اصلاحات از درون امکان ناپذیر است و یا اصلا از اصلاحات سخن می راند ...

بحث مفصلی می طلبد. من واقعا چاره را در شخم زدن فضای سیاسی نمی بینم.
۱- به این دلیل که اصلا چاره درست کردن یک فضا انقلاب یا کودتا نیست. هیچ کدام از اینها مساله را حل نمی کنند بلکه فقط شکل و صورت ماجرا را تغییر می دهند. از سلطنت به ولایت فقیه می رسیم. همین!
۲- دلیل دوم که به نظر من مهمتر است: انقلاب نیرو می خواهد. کجایند مردمی که شور و حرارت خود را خرج تظاهرات و کار سیاسی کنند؟ اصلا خیلی از واژه ها فراموش شده اند و یا معنای خود را از دست داده اند. در میان دانشجویان عزیز کنونی آیا تشکل منسجمی را سراغ دارید که خواسته باشد کار سیاسی صرف کند و به حاضر بر پرداخت هزینه هایش باشد؟ آیا آنها جز به اردو و تفریح و خوشگذرانی می پردازند؟ با این توصیفات اصلا صحبت از تغییرات به آن شکل شوخی ای بیش نیست.

اسم مهم نیست سه‌شنبه 21 اسفند 1386 ساعت 11:28 ق.ظ

بنده طرفدار, دوستدار و موید هیچ گروه ,حزب, جناح و شخص نیستم

می دانم نیستید با توجه به کامنتهای گذشته و سابقه آشنایی و موضع شما در انتخابات گذشته گفتم. هر چند بودنش بد و عیب نیست. متاسفانه یکی از تابوهای فرهنگ سیاسی ما ایرانیان این است که احساس می کنند اگر منتسب به جناحی یا گروهی شوند لکه ننگی بر دامنشان افتاده.

ولی یادمان باشد یکی از شروط برقراری دموکراسی احزابند.

حمید سه‌شنبه 21 اسفند 1386 ساعت 02:26 ب.ظ

دوره عجیبیست. موندم رای بدم یا ندم. رای میدی ازش فوقش یه خاتمی و مجلس ششم در میاد که نمی تونند حتی رای خودشون رو نگه دارن. مردم رو ازدست میدند و دل اونها دولت نهم و مجلس هشتم بیرون میاد.
میگم رای ندم و بگم هرکی که می خواد بیاد شاید چندسال سختی بکشیم اما لااقل مردم می فهمند که باکی طرفند ...
خدا خودش راهنمایی کنه انشا الله

[ بدون نام ] سه‌شنبه 21 اسفند 1386 ساعت 02:29 ب.ظ

قبول دارم اما من حزب یا جناح درستی از نظر خودم در این کشور نمی بینم

داود گ چهارشنبه 22 اسفند 1386 ساعت 12:52 ق.ظ

گفتید یکی از شروط برقراری دمکراسی احزابند این احزابی که شما دم از او میزنید خود توسط چه کسانی مورد صلاحیت قرار گرفته شدند ؟

میتوانستند همه آنها رد صلاحیت شوند آن موقع شما حزبی نداشتید !

حزب های شما هم به باد بند است !

اسم مهم نیست چهارشنبه 22 اسفند 1386 ساعت 12:37 ب.ظ

داشتم کاکرد مجلس ۷ رو مطالعه می کردم .موضوع طرح سوال .جالب بود کم کارترین نماینده ها ۲ نماینده شهرمون بودند با یک سوال در ۴ سال
سبحانی‌نیا حسین‌ :86.5.30:علت‌ بی‌ثباتی‌ در مدیریت‌ سیاسی‌ شهرستان‌ نیشابور و آثار منفی‌ مترتب‌ بر آن‌

مظفری شهریار:86.4.5:دلیل عدم استفاده از ظرفیتهای مدیریتی در آموزش و پرورش نیشابور

البته مجلس هفتم دارای سوابق درخشان در استیفای حقوق ملت دارد!!! در آن که شکی نیست.

وحید شنبه 25 اسفند 1386 ساعت 08:00 ق.ظ

سلام

Elyas یکشنبه 26 اسفند 1386 ساعت 02:33 ب.ظ http://www.sampad2sampad.blogfa.com

من که درک نکردم تو انتخابات چی گذشت
شما اگه فهمیدی برای ما هم بگو گه چی شد که این طوری شد

حمید سه‌شنبه 28 اسفند 1386 ساعت 12:54 ب.ظ http://engarha.blogfa.com

سلام به مجیدآقارخصت. سال خوبی برات آرزو میکنم.

havadar پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1387 ساعت 04:34 ق.ظ http://havadaransobhaninia.blogfa.com/

با سلام و احترام
دوست عزیز با تشکر از مطالب نوشته شده و متانت شما در جواب دوستانی که در نظرات گذشته (پ.ن.۱)نسبت هایی به دیگران وارد کردند.انهم خواهران و برادران مسلمانی که مورد تایید شورای محترم نگهبان هستند.به گفته ی دکتر سبحانی نیا سعی کنیم از تهمت زدن و نسبت دادن مسایلی که از ان اطمینان نداریم خودداری کنیم و تلاش کنیم از فرد مورد نظر خود حمایت کنیم.چه خوب است که از قضاوت نادانسته در مورد دیگران بپرهیزیم.و اگر نقد می کنیم سازنده باشد و به دور از قصد و غرض.و باید بپزیریم که افکار و عقاید مختلف است.کاش میتوانستیم عقاید مخالف را تحمل کنیم.همانند بزرگان دین.اما مجید جان فکر میکنم کمی در مورد اقای سبحانی نیا کم لطفی کردین.
به امید نیشابور سرافراز

سلام
آنچه که گفته ام خلاف واقعیت است؟ آیا نیست که دولتی همسو بر سر کار است؟ آیا شورای نگهبان کسانی جز ما مردم عادی اند که تایید آنان برای شما فصل الخطاب است؟

havadar جمعه 20 اردیبهشت 1387 ساعت 10:04 ق.ظ http://havadaransobhaninia.blogfa.com/

با سلام و احترام
در این که دولتی خدمتگزار سر کار است شکی نیست.اما در دوران گذشته دولت اصلاحات چه کرده است؟نه شورای نگهبان هم مانند ما مردم عادیاند.مگر پیامبران و امامان و ... جز انسان هایی عادی بودند؟

سلام

تورم !!!

البته که اعضای شورای نگهبان با پیامبران و امامان قابل مقایسه اند ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد