تبر، نماد قدرت ساختگی دست بشر

یکدفعگی خریدم. لابلای لوازم آبیاری باغ. یک تبر قرمز خوش رنگ. برای زدن پاجستهایی که بدون هماهنگی و خودرویی که از ساقه درخت بیرون می زنند. زور درخت را برای میوه دادن می گیرند. آنها که توان درخت را برای رشد خود می خواهند.

تبر=قدرت؟

اگر چه بر شاخ تر کسی تبر نمی زند اما چاره اش فقط تبر است. با یک تبر کنده می شوند. نمی دانی، لذتی بس غریب به من دست می داد وقتی یکباره از ساقه جدا می شدند. از بچگی تبر را دوست داشتم. از اره خوشم نمی آمد. کند بود و حوصله بر. قدرت در آن نقشی نداشت. استمرار می خواست.

الان هم به قالی زیر پایم که نگاه می کنم، ساقه یک گل عجیب وسوسه ام می کند. قطعش کنم؟ گل را از آنچه که او را بند کرده است، رها کنم؟ آزاد شود؟ قول می دهم زیاد طول نکشد. فقط یک ضربه!

 

 

 

این روزها

حالم به هم می خورد این روزها از این همه شعار توخالی و پوچ که روی سر مردم آوار می شود.

زندگی خوب برازنده ایرانی، ایرانی آباد و خانواده ای با نشاط، هوای تازه ....

 معنی اصلاح طلب اصولگرا را نمی فهمم. نمی دانم تیم تبلیغاتی کاندیدای محترم چه درجه ای از دانش سیاسی دارند که چنین شعارهایی را طرح می کنند. عجیب است آدمهایی که تا دیروز رو در رو به مردم سیلی زدند؛ امروز به برکت کارتلهای بزرگ اقتصادی عکسهای قشنگ می گیرند و شعار ایران برای همه ایرانیان سر می دهند. چه دروغ و ریا و تزویری موج می زند. اشتباه کرد کسی که گفت اینها حاصل دولت خاتمی است.

از پاییز 83 گفته بودم که اصلاح طلبان اگر به اصلاحات ریشه ای اعتقاد دارند باید به دور از سرای قدرت به ترمیم ضعفهای خویش بپردازند. معتقدم اگر نیروهای اصلاح طلب وارد عرصه اجرا شوند نمی توانند رسالت اصلی خویش را به درستی ایفا کنند و آلوده قدرت می شوند. همچنین که زیدآبادی گفته است من هم می گویم که راه اصلاحات لزوما از بالا نمی گذرد. نیازی به فتح قوه مجریه ای که اسم تدارکات به خود گرفته نیست و بدون آن هم می توان راه اصلاحات را باز کرد. آن هم با مجلس و قوه قضاییه ای که با قدرت تمام و قامت بلند در مقابل جریان اصلاحات ایستاده اند.

از شخص هاشمی هم هیچ انتظاری برای ادامه اصلاحات به دست او ندارم چه اینکه او ذاتا دارای منشی اقتصادی است. این روزها، شکم گرسنه مردم با نطقهای آتشین پر نمی شود و معیشت برگ برنده محافظه کاران و پاشنه آشیل اصلاح طلبان است که جدی هم هست.

همیشه جهشهای سیاسی ملتها از دل توسعه اقتصادی حاصل می شود. شاهد آن هم همین انقلاب 57 که محصول رفاه بر آمده از دلارهای نفتی بود. دوم خرداد هم به نوعی از همین دست است.

هاشمی شخصی است که می تواند در میان این گرایشها تعادل ایجاد کند و از ایجاد تنش جلوگیری کند و اصلاح طلبان در ظل آن می توانند به مشق سیاست کنند.

اینها را برای آنانی گفتم که هنوز به اصلاحات از درون نظام فکر می کنند. خودم هنوز از پوسته تحریم در نیامده ام .

می گویم.

 

نوروز آمد . بهار آمد .

سال نو همه مبارک ، 100 سال به از این سالها !

هر روزتان نوروز ....

سال 1384 هم آمد و ما یک سال دیگر بزرگ شدیم . سال 83 سعی کردم بیشتر بنویسم و مطالعه کنم اما می دونم که مثل بقیه کارا سهل انگاری کردم . بعضی از دوستیها رو بهش عمق دادم و بعضیها رو قطع کردم . از نظر مالی هم سال خوبی نبود . اما آرزو می کنم که سال جدید برای همه سال خوب و خوش و خرم و گل و سنبل و بلبل باشه . روز شیرینی و عید و دید و بازدید و آجیل و ماچ و روبوسی و.... یه ! خوش باشین . سینه ها تون رو هفت آب از کینه ها بشورین ، بعدش برین عید دیدنی .

شعری که مناسب این روزهاس بوی باران فریدون مشیری با صدای شجریان هستش .

یه فلش با مزه هم هست که اگه مایل بودین ببنین .
در ضمن از اون جایی که من سال خروس به دنیا اومدم امسال سال دیکتاتورهاس می دونستین ؟ می گین نه ؟ اینجا رو بخونین .


اندر دل من مها دل افروز توئی                              یاران هستند لیک دلسوز توئی 
شادند جهانیان به نوروز و به عید                           عید من و نوروز من امروز توئی